Wednesday, April 23, 2008
موسيقي تركي خراسان
سما بابايي:موسيقي در استان خراسان، در حوزه فارسي، کردي (شاخه کرمانج) و ترکي وجود دارد. خراسان، همواره، سرزميني بوده است که در آنجا اساسا تفکر، گذشته دارد و مناسبات عقلي پيرامون هنر و مخصوصا شعر، موسيقي و رقص بارها به دوران طلايي و اعتلاي خود رسيده است و در دورههاي مختلف اين سرزمين شاهد رسيدن به قلههاي عرفان، شعر و موسيقي و نمايشهاي آييني بودهايم. جنبههاي ديگر هنر، مثل معماري، يا هنرهاي ديداري نيز در آنجا قابل جست و جوست، اما درباره موضوع موسيقي اين سرزمين و همچنين شخصيت موسيقايي "حاج قربان سليماني" که به تازگي درگذشته است، با دکتر «حميدرضا اردلان»،پژوهشگرو مدرس دانشگاه،به گفت و گو نشستهايم.
جايگاه حاج قربان سليماني را در موردموسيقي خراسان چگونه ميبينيد؟
حاج قربان سليماني در شاخه موسيقي ترکي درجه بخشي داشت. ميدانيم که «بخشي»ها لقب موسيقيدانان ترک در شمال خراسان و برخي نقاط ديگر است. قبل از او، در حوزه زبان ترکي،اساتيد بسيار سترگي مثل«محمد يگانه»، «اوليا قلي»، «مختار زنبيل باف» و... ظهور کرده بودند. "حاج قربان" در دورهاي ظهور کرد که اين بزرگان ديگر در آن سرزمين در قيد حيات نبودند، بنابراين، او قابل قياس با دوران خويش است. شايد آخرين راوي اصيل و داناي موسيقي ترکهاي شمال خراسان همين "حاج قربان" باشد، اما به لحاظ فني و دانش جزيي در موسيقي، اقتدار موسيقي ترکها يک سطحي فراتر از آن چيزي است که ما درباره "حاج قربان" تصور ميکنيم. من براي حاج قربان آن چنان تاسف نميخورم؛ چرا که او سفرهاي بيشماري به نقاط مختلف ايران و جهان داشت و غلب آثارش بارها ضبط شده و هر يک از مقامهاي موسيقايي او در جشنوارهها و دايره پژوهش بارها مورد بررسي قرار گرفته است. مجموع اين عوامل باعث شده که دانش ما نسبت به موسيقي حاج قربان اندک نباشد. اين در حالي است که راجع به بسياري از موسيقيدانان برجسته ترکهاي شمال خراسان اطلاعات اندکي در دست داريم.
و توجه به درگذشت او در رسانههاي مکتوب و ديداري و بازتابي که اين مساله داشت، به همين خاطر رخ داد؟
امپرياليسم جهاني در آمريکاي لاتين سلطه فراواني داشت و يکي از تمثيلهاي سلطهگري آنان کشتن «چهگوارا» بود. بعدها ما شاهد اين بوديم که همان رشتهاي که سبب کشتن اين انقلابي شد، تيشرتهايي با عکس او چاپ و او را تبديل به يک چهره تبليغي و سرمايهاي کردند. در طول اين سالها کمتر کسي به ما زنگ زد که موسيقي شمال خراسان چه ويژگيهايي دارد، اما بعد از درگذشت "حاج قربان"، دهها ژورناليست و رسانه تلفن کردند و در همان لحظه مطلبي ميخواستند، در حالي که کسي به اين مساله توجه ندارد که پرداختن به اين مسايل نميتواند با عجله صورت گيرد، همان طور که در يکي از روزنامههاي صبح عکس "حاج نور محمد درپور" را به جاي "حاج قربان" چاپ کردند و اين نشان ميدهد که هنوز در رسانهها هيچ شناخت عميقي نسبت به اين موسيقيدان بزرگ وجود ندارد. اين در حالي است که به طور کلي درباره "حاج قربان" دانش کافي وجود دارد، به خصوص آنکه فرزند ايشان در قيد حيات هستند و تمام اجزا و زندگي پدر و استاد خود را هنوز ميتوانند تعريف و آن را اجرا کنند.
پس چرا گفته ميشود که "حاج قربان" آخرين بخشي شمال خراسان است؟
من باز ارجاعي به "چهگوارا" ميدهم. دردنياي امروز، اين هم جنسي از پرداختن به موضوعات است. اساسا موسيقي و ديگر هنرها وابسته به افراد نيستند. ما به طور نسبي ميتوانيم بگوييم که درگذشت "حاج قربان" لطمه بزرگي بود، اما نميتوانيم بگوييم تاريخ موسيقي شمال خراسان به پايان خود رسيد. علاوه بر فرزند "حاج قربان"، کسان ديگري هستند که در شمال خراسان هنوز ساز ميزنند که هم اکنون ناشناخته هستند، اما دانششان کمتر از "حاج قربان" نيست. شايد جواب درست اين باشد که شرايط زيست موسيقي شمال خراسان مانند بقيه موسيقي سرزمين ايران نامناسب و شکننده است.
ويژگيهاي موسيقي شمال خراسان در بخش ترکي چيست و اينکه "حاج قربان" کجاي اين موضوع قرار ميگيرد؟
موسيقي ترکها، تاثير پذيري عميقي از موسيقي قديم خرسان دارد؛ همان موسيقياي که متکي بر ساز دوتار يا تنبور خراسان بوده است. اين سازها به لحاظ گذشته و نقشي که در موسيقي براي آنان قايل هستيم و همچنين اندازهگيري کمي فواصل موسيقي در نزد فارابي و اغلب موسيقيدانان قديم ايران مورد توجه بوده است. از طرفي تنبور خراسان، يا دو تار، در انطباق با تنبور قديم ايران نزديکيهاي فراواني دارد. به عنوان مثال ميشودبه حداقل چهار دستان مهم و همصدا با موسيقي قديم تنبور اشاره کرد که بقيه فواصل در نسبت به آن سنجيده ميشوند. موسيقي ترکها بر موسيقي کردهاي کرمانج تاثير گذاشته و هم از آن تاثير گرفته است، بنابراين ما در موسيقي خراسان ميتوانيم يک مثلث با سه راس موسيقي فارسيزبانان، کردهاي کرمانج و ترکها را ترسيم کنيم که راس بالايي آن موسيقي قديم خراسان که يکي از انواع موسيقي قديم ايران است، قرار دارد. "حاج قربان" هم به موسيقي کردها تسلط داشت و هم موسيقي فارسيزبانان خراسان را درک ميکرد. علاوه بر اين، همنشين برخي از بخشيهاي بزرگ مانند "محمد يگانه" بوده ست. او در دوره موسيقي کلاسيک خراسان يک نمونه قابل استناد به شمار ميرود. دايره اجراهاي حاج قربان، اين مقامها و عناوين بسياري را در بر ميگرفت که از جمله آنان ميتوان به منظومههايي چون «غريب شاه صنم»، «کوراوغلي»، «اصلي و کرم»، «يوسف و زليخا» و نظاير آن اشاره کرد.در حوزه مقامهاي موسيقايي و با موضوع مدح انبيا و اوليا، پنديات و روايات و...، «مصطفي سندن مدد»، «تجنيس»، «ذوالفقاري»، «باش حسينيها»، «جعفرقلي» و... نيز تبحر داشت و همچنين در جنس ديگري از مقامها چون «جباره»، «گرايلي»، «حج قلاق»، «الله مزار» و «دوشور مه» نيز استادي بلامنازع بود.
حاج قربان البته در بحر طويل نيز زبانزد بود. يادآوري ميکنم او در اجراهايش آميزهاي از موسيقي کرمانجها وترکها را اجرا ميکرد و حتي موسيقي خرسان قديم را. علاوه بر آن، در شيوه اجرا، حاج قربان داناي به اجراي تقطيعهاي شعري و موسيقايي بود. اين نوع تقطيع با ايجاد سکوت، بدون قطع صدا ارتباط پيدا ميکند که تعبيري از سکوت دروني ساز است. ويژگي ديگر وي انطباق آواز و صداي ساز بود؛ اگر چه در موسيقي مقامياين انطباق به خودي خود داراي ارجمندي صرف نيست، اما هنگاميکه صفات و ويژگيهاي ديگر در يک بخش جمع ميشود، تبديل به نقطه قوت ميشود. شايد موسيقي ما در دوره معاصر و مخصوصا در يک دهه اخير نتوانسته باشد با هجوم تکنولوژي رويارويي کرده و خود را آداپته يا هضم کند. ما ميدانيم که موسيقيهايي که در نواحي مختلف ايران وجود دارد، انطباق عين به عين با موسيقي چند صد سال قبل ندارد. به عنوان مثال، از طريق واژگان، برخي از تغييرها قابل شناسايي است. واژه تفنگ برنو در موسيقي لرستان از اين دست است. در نتيجه متوجه ميشويم که زبان و جنس اين نوع موسيقي تغيير کرده است و در جهت انطباق با ذهن جمعي دوران خود گام برداشته است.
به نظر ميرسد که حاج قربان توانسته بود بر اين هجوم فايق آيد و اين رمز موفقيتش است،اين طور نيست؟
موسيقي مقاميما موسيقي آييني است و بايد زماني ظهور کند که يک آيين در جريان است؛ يعني آييني که با موسيقي نسبت دارد، نه آييني که بي نسبت است يا در جشنوارهاي که اين نوع موسيقي در آن جنبه تزييني دارد. حاج قربان سليماني به خوبي از ادراکي حقيقي که براي يک نوازنده موقعيتشناس ميتوانيم، قايل شويم، برخوردار بود و موفق شد صورت موسيقي خراسان را در ايران و جهان معرفي کند.
منظورتان از صورت چيست؟ يعني محتواي آن را بيان نکرد؟
بنده عرض کردم که معني موسيقي مقاميما در آيينها ظهور پيدا ميکند و اين موسيقي، موسيقي آييني است. در واژه آيين، موضوعيت مويهگري حتي درمراسم شادي، نقطه مرکزي است.اين مويهگري، به استناد متون با ميت (myth) و ميتولوژي همريشه است. هنگاميکه ساخت تجلي اين جنس موسيقي تغيير ميکند، الزاما درون و معنياش همراه او نميشود و در يک مکان ديگر، حداکثر چيزي که به دست ميآيد، صورت آن مقامها در موسيقي و ديگر هنرهاست.
آيا حاج قربان هرگز اين محتوا را بروز نميداده است؟ اگر اين گونه است، پس اين جامعه چه چيز از او شنيده که تا اين اندازه متاثر از درگذشت اوست؟
زماني استاد بزرگي فرمودند که حاج قربان يکي از آخرين بازماندگان الحان موسيقي شمال خراسان است و بعد از او دهها محقق – ژورناليست اين حرف را تکرار کردند. به اين موضوع منش حاج قربان اضافه ميشودکه قدرت القاي داراييهاي موسيقي خراسان را داشت. اين منشمندي بيش ازاينکه موضوعات دروني موسيقي خراسان باشد، به آداب بخشيها در زندگي با مردم باز ميگردد. از اين طريق، بسياري اطمينان حاصل کردند که اين موسيقيداراي درون غني است. بسياري از اهالي ايران معاصر هرگز شاهنامه فردوسي را نخواندهاند، اما رستم را ميشناسند. پرسش اين جاست که آدها چه چيز ازرستم ميدانند؟ نوعي ذهنيت قهرمانپروري در ما ايرانيها هنوز زنده است که گاه با حقيقت مطابقت دارد و گاه ندارد.
اين معني کمرنگ بوده؟ اصلا نبوده يا اينکه تنها تصوري از يک مفهوم قلمداد ميشده است؟
در هنر، سه بار در حوزه حکمت و فلسفه به واژه «فرم» (FORM) اشاره شده است. اولين فرم، فرمياست که قبل از ارسطو تعريف شده و در آن کل جهان يک فرم است و در اين ميان بقيه آن چيزيکه خروج از جهان پيدا ميکند، با واژه هيولا يا هولي و هيلو (HILO) شناخته ميشده، واژه هيلومورفيسم اشاره به اهميت موضوع دارد.
فرم دوم بعد از ارسطو، به خصوص در مشرق زمين شکل گرفته است که در آن براي موضوعات عقلي و حتي اشيا صورت و معني قايل بودند. فرم سوم، بازگشت به مدرنيته در اجتماع و مدرنيزم در هنر دارد. اين فرم هم صورت را در بر ميگيرد هم محتوا را، بنابراين ديگر محتوايي در کار نيست، هر چه باشد مستتر و هويدا در فرم است. در حقيقت هيچ چيز در عالم نيست، مگر اين فرم. واژه فرماليسم وابسته به اين نحو تلقي است. ما حاج قربان را در نوع دوم معنايي يعني همان بحث صورت و معني ميتوانيم مورد دقت قرار دهيم. تصور من اين است، آن چيزي که از موسيقي مقاميما به خصوص در سه دهه اخير و به طور کلي موسيقي حاج قربان شناخته شده است، نوعي صورت پرستي اين جنس موسيقي است.
چه دليلي براي اين موضوع وجود دارد؟
اگر به موسيقيهاي تلويزيون و راديو گوش دهيد، متوجه خواهيد شد که شنيدار رجوع به جنس بسيار ضعيف و شايد پست از فرماليزم شنيداري دارد. در اين رسانهها ميتوان سلطه سازهاي الکترونيک را براي استفاده و ايجاد يک فضا بدون درک کاربرد آنها و انواع موسيقي ضعيفي که بيواسطه با موسيقي مقاميو رديفي ظهور کردهاند، مشاهده کرد و علاوه بر آن اجزايي از محتواي موسيقي گذشته ما در نمايش بيروني حذف شده است، آن هم در شرايطي که ميتوان گفت برخي سازها مانند دوتار در نزد اين موسيقيدانان داراي قداست و احترام ويژه است.تعبير ساده و کودکانه اين بحث اين است که: «اي حاج قربان، صداي ساز و آوازت را ميشنويم، ولي ساز زدنت را نميخواهيم ببينيم.» همزيستي برخي جريانات روشنفکري با اين درک از موسيقي جواب سوال شماست.
حاج قربان از معدود هنرمندان موسيقي نواحي بود که شانس اجراهاي متعدد در داخل و خارج از کشور و همکاري با هنرمندان موسيقي رديفي ايران را داشت، اين اتفاق چگونه رخ داد؟
همچون او براي خليفه غوثي- صاحب الحان خانقاهي – که چندي پيش فوت کردند، «شاه ميرزا مرادي» – سرنانواز بزرگ لرستان، «عاشق حسن اسکندري»، «شير محمد اسپندار» – دونلينواز برجسته بلوچ – نيز اين اتفاق افتاد که بتوانند گاهي صورتهايي از موسيقي نواحي ايران را به نمايش بگذارند. همه اينها در چند موضوع اشتراک دارند که ميتوان نتيجه گرفت اين خصلت ماخوذ از درون اين موسيقي مقامياست. جنس موسيقي به آنان تعليم داده تا به "ذات زنده" که اصطلاحا به آن "ذات حي" ميگويند، قانع باشند. اتفاقا ميخواهم عرض کنم بعد از آنکه چند نفر به اين درجه رسيدند، يک عادت بسيار ناپسند اگر آن را زيرکانه و عامدانه تلقي نکنيم، بهوجود آمد که با برجسته کردن اين چند نفر روي ظهور صدها موسيقيدان همطراز اينها در سراسر خاک ايران پا گذاشته شد. ماخودمان را در تبليغهاي افسارگسيخته و غلوهاي بيشمار براي تعداد انگشتشماري از موسيقيدانان صرف کرديم تا بقيه را نبينيم. وگرنه ميتوان از ارگانهاي مسوول پرسيد براي معيشت اينان، اجرا، ثبت و ضبط آثارشان چه اقداميشده است؟
posted by11:56 AM