Thursday, November 15, 2007
قتل فجيع جوان [ترکمن] بجنوردي
واحد اینترنتی صحرا: امروزها خبرهای بدی از ترکمنهای بجنورد به گوش می رسد پس از تخریب مسجد اهل سنت ترکمنهای بجنورد که چند روز قبل توسط ماموران دولتی انجام شد و موجب جریحه دار شدن عواطف ترکمنها و کل اهل سنت ایران گردید این بار نیز خبر قتلی از بجنورد در سایت اینترنتی روزنامه همبستگی گزارش شده است.
به گزارش بخش حوادث سایت روزنامه همبستگی روز گذشته ( سه شنبه) خبرنگار این روزنامه از طريق تماس تلفني درجريان وقوع اين جنايت هولناك در روستاي قرقانلوي شهرستان مرزي بجنورد قرار گرفته است. به گفته منابع ، اين جنايت هفته گذشته ماموران پاسگاه انتظامي اين روستا كه از توابع شهرستان بجنورد ميباشد از اقدام به قتل پسر جوان 24 سالهاي در يك طويله مطلع شدند كه به طرز وحشيانهاي مورد اقدام مرگبار تلافيجويانه عدهاي قرار گرفته است. به گفته شاهدان ماجرا مقتول توسط 15 نفر از درون مغازهاش واقع در روستا گروگان گرفته شده و به طويلهاي در حومه روستا انتقال داده ميشود و پس از ضرب و جرح عوامل گروگانگير چوب 70 سانتيمتري را كه با روغن سيا آغشته كرده و با استفاده از كاههاي موجود در اين طويله آن را از مقعد مقتول داخل كردند و به طوري كه مقتول به دليل شدت جراحات ناشي از خونريزي داخلي و رسيدن چوب تا نزديك كبد وي و شكافتن آن به حالت احتظار افتاده و از حال ميرود. پس از حضور پليس و ماموران در محل اين طويله و رويت اين جوان اقدامات عاجل جهت انتقال وي به بيمارستان صورت ميگيرد اما در بين راه قبل از رسيدن به بيمارستان اين جوان فوت ميكند. به گفته اين منبع آگاه پس از بازداشت گروگانگيران آنها اعتراف ميكنند كه به تحريك دو تن از دوستانشان اقدام به اين عمل كردهاند. پس از بازداشت اين دو متهم و اقدام به بازجوييهاي فني و پليسي آنها انگيزهشان از ارتكاب به اين جنايت هولناك را تصفيه حساب ناموسي عنوان كردند و ادعا كردند به دليل اين كه مقتول با همسر يكي از آنها و با استناد به عدله موجود كه يك نوار كاست ضبط مكالمه تلفني آنها ( که هیچ اعتباری قانونی ندارد) بوده و ديگري نامههايي كه هر دوي آنها براي هم ارسال داشتهاند، اقدام به اين جنايت كردهاند و از آن جا كه مقتول را مسبب بدنامي آن زن ميدانستند اقدام به انتقامجويي كردند.
(آنچنان که پیداست قاتلان تنها به قتل پسر جوان ترکمن روی آورده اند و زن که با جوان ارتباط داشته از گزندشان در امان مانده است. البته اگر ادعای فوق کذب و جهت شایعه سازی و برانگیختن حسهای تعصب آمیز بین عوام نباشد)
لازم به ذكر است در اين شهرستان در برخي از نزاعهاي خانوادگي تركمنها شركت كرده و اقدام به انجام اقدامات تلافيجويانه ميكردند اما هيچگاه به قتل ختم نميشد تا اين كه اين مقتول جوان كه اهل سنت هم است قرباني محاكمه افرادي شد كه حكم مرگ وي را در دادگاه قضاوت خودشان صادر و اجرا كردند. عاملان اين جنايت در حال حاضر در بازداشت ماموران پليس اين شهرستان به سر ميبرند.
http://www.hambastegidaily.com/default.asp?code=4207&subject=event&codepage=17
posted by11:43 PM
باشقا بير مانقورت تورك: دره گزلي ابوالفضل قاسمي
دكتر مصطفى الموتى
ابوالفضل قاسمى
زندانى در رژيم شاهنشاهى و اسلامى
الموتى
يكى از كسانى كه از دوران جوانى به سياست كشيده شد و از فعالين حزب ايران بود و سرانجام هم به دبيركلى اين حزب انتخاب شد ابوالفضل قاسمى است كه كتاب هاى او خصوصاً (خاندان حكومتگر) خوانندگان فراوان يافت زيرا سعى فراوان داشت كه ريشه هاى فاميلى حكومتگران در ايران را به اطلاع همگان برساند.
ابوالفضل قاسمى در مقدمه كتاب (خاندان فيروز و فرمانفرما) مى نويسد: در دويست سال اخير اليگارشى ويژه اى بر ايران فرمانروائى داشت كه شناخت آن از نظر مردم ايران به ويژه نسل آگاه لازم بود.
شناخت هيئت حاكمه ايران و شناخت بيداد گرى ها و پى بردن به ريشه ترورهاو نابودى مردانى چون قائم مقام ها و اميركبيرها بدون آشنائى و شناخت اليگارشى ايران درست نيست. بنابراين لازم به نظر رسيد كه خاندان هاى حكومتگر در دويست سال اخير به كمك اسناد و مدارك و پژوهش تاريخى معرفى گردند. با بررسى ۲۵ ساله ممكن است نوشته ها خالى از لغزش نباشد ولى همه بايد بكوشيم حقيقت بزرگ تاريخ معاصر ايران را روشن كنيم.
ابوالفضل قاسمى در كتاب هاى خود با نقل مطالبى از بزرگان به خانواده هاى حكومتى ايران نيش هائى زده است از جمله مى نويسد: (ارسطو گفته است، حكومت مطلقه بدترين شكل حكومت هاست. زيرا قدرت زياد با فضيلت و تقوى يكجا جمع نمى شود.)
در كتاب خاندان اسفنديارى نوشته در اين خانواده ۴۴ بار نمايندگان مجلس، ۴۶ لقب سياسى، هفت عضو فراماسون، بيش از پنجاه وزير و سفير و تعدادى سهامدار شركت سابق نفت وجود داشته است).
وى ضمن انتقاداتى از خاندان حكومتگر از قول تولستوى چنين نوشته است: (خاندان هاى خوشبخت به هم شبيه اند ولى خاندان هاى تيره روز هر كدام بدبختى ويژه اى دارند.)
درباره حاج محتشم السلطنه اسفنديارى مى نويسد: (با اين كه رضاشاه از توده مردم بود و ساليان دراز طعم بى نوائى و دربدرى و بيدادگرى از اشرا و اليگارشى ايران را چشيده بود از تملق و گزافه گوئى خوشش نمى آمد ولى امثال محتشم السلطنه مى كوشيدند با قلم و چكش تملق از او يك فرعون و جبار بتراشند.)
از قول سيدجمال الدين اسدآبادى چنين نقل كرده است:
(اين سلطان ما يك نفر است. چه كند با اين همه گرگ ها كه دور و برش را گرفته اند.)
ابوالفضل قاسمى اهل دره گز خراسان بود و از همانجا به عضويت حزب ايران درآمد و چند بار خواست از آنجا وكيل شود موفقيت نمى يافت تا اين كه در جمهورى اسلامى در انتخابات نخستين دوره به نمايندگى مجلس انتخاب گرديد ولى اعتبارنامه او را به عنوان اين كه با ساواك همكارى داشته است رد كردند.
ابوالفضل قاسمى كه در رژيم شاهنشاهى به علت حمايت از دكتر مصدق و فعاليت در حزب ايران به زندان افتاد در رژيم اسلامى نيز به عنوان اين كه با ساواك كار مى كرده محكوميت يافت و سرانجام با مشكلات فراوان زندگى را ترك گفت.
در كتاب چهره هاى آشنا درباره او چنين نوشته اند:
ابوالفضل قاسمى در سال ۱۳۰۰ در دره گز متولد شد. پدرش حاج آقابالا قاسمى مردى خود ساخته و از بازرگانان و مالكين دره گز بود كه از آزاديخواهان به شمار مى رفت و فرزند جوانش را جلوى چشمش كشتند ود ر سال ۱۳۴۱ درگذشت. مادر قاسمى از خانواده محمديان است.
ابوالفضل قاسمى تحصيلات مقدماتى را در گز و دوره متوسطه را در دبيرستان شاهرضاى مشهد گذرانيد و در دبيرستان نظام و دانشكده افسرى به پايان رسانيد و گواهينامه اختصاصى روزنامه نگارى هم دارد. به زبان هاى فرانسه و انگليسى آشنا مى باشد.
ابوالفضل قاسمى خدمات مطبوعاتى را از سال ۱۳۲۳ از روزنامه آئين اسلام و فروغ شروع كرد و سپس در خيلى از روزنامه ها و نشريات مقاله مى نوشت تا اين كه در سال ۱۳۳۱ مدير مسئول روزنامه «جبهه آزادى» گرديد. عضو هيئت مديره مطبوعات ملى بود. مدتى در راديو برنامه هاى تبليغاتى بنگاه مستقل برق را اجرا مى كرد و مديرعامل شركت تعاونى ايرانيان بود.
حوادث و وقايع بيشمار و سهمگينى بر وى گذشته شده است. چهارده بار توقيف و دوبار تبعيد شده است. يكبار از دست سربازان بيگانه گريخته است. يكبار توسط چاقوكشان فئودال هاى خراسان مجروح گرديد كه درباره يكى از بازداشت ها چنين نوشته است:
در تابستان ۱۳۲۴ با فشار روس ها و مقارن به ثمر رسيدن قيام افسران خراسان مرا توقيف كرده و پس از ۱۲۰ كيلومتر راه مرا وارد دخمه اى پر از حشرات مودى در زندان قوچان نموده و به پاى من و يك نفر ديگر پابند آهنى زده بودند كه در تمام مدت حتى براى قضاى حاجت به هم متصل بوديم. حس كنيد كه اين كار چقدر عذاب آور مى باشد. وقتى از زندان آزاد شدم با مقالاتى آن را تشريح كردم كه مجبور شدند پابندها را جمع كنند.
ابوالفضل قاسمى كه در آذر ماه سال ۱۳۷۲ زندگى را ترك گفت در طى ۶۲ سال زندگى همواره در مبارزه بوده و دستگير و زندانى مى شده است.
بعد از انقلاب دبيركل حزب ايران شد كه اعلام داشت حزب ما به اتفاق آراء تصميم گرفت رفراندوم را تحريم كند زيرا اين رفراندوم را مخالف حاكميت ملى مى داند و اگر مهندس حسيبى هم نظر موافق خود را با رفراندوم اعلام داشته نظر شخصى او بوده و ربطى به حزب ايران ندارد.
بعد از انقلاب وقتى ابوالفضل قاسمى از دره گز به نمايندگى مجلس انتخاب شد اعتبارنامه او همراه با اعتبارنامه دكتر سنجابى، خسرو قشقائى، على اردلان و دكتر احمد مدنى از سوى مجلس رد شد و سپس پرونده اى نيز به اتهام عضويت در ساواك براى او تدارك ديده شد كه در نتيجه آن در دادگاه انقلابى به ۱۵ سال حبس محكوم گرديد.
بعد از فوت ابوالفضل قاسمى گروهى از ملى گرايان طى اعلاميه اى چنين يادآور شدند:
ابوالفضل قاسمى آزاده مردى از شمار مبارزان وفادار نهضت ملى ايران بود. در حوزه انديشه سياسى ميراثى گرانبها از تحقيقات مستند تاريخى باقى گذاشت و در عرصه عمل به خاطر پايمردى در مبارزه با استبداد و خودكامگى حكومت شاه و حكومت ولايت فقيه سال ها به زندان افتاد اما در هر دو رژيم خودكامه هرگز در برابر شكنجه و ناملايمات خشونت بار زندان تسليم نشد. به قول سعدى مردى بود در سيرت درويشان و نه در كسوت ايشان و تا آخرين دم زندگى در برابر ظلم و بيداد و استبداد، آزاده و سركش در كنار مردم و با مردم باقى ماند.
ابوالفضل قاسمى در سال ۱۳۲۵ با خانم شهرناز سليمانى ازدواج كرد و صاحب شش فرزند به اسامى فرهنگ، فرجاد، فرزاد، فرشاد، فرزانه و فريبا گرديد.
ابوالفضل قاسمى تأليفات زيادى دارد كه از جمله چنين است:
خاندان حكومتگر، دو حزب مخالف، فداكارى مسلم ابن عقيل، دانش سياه يا نجوم خرافى، اسلام در نظر ديگران، قمار دشمن خانه زاد بشر، در راه عقيده، نادر شير مردانك، شهيد خردسال كربلا، ايدئولوژى سعادت بشر، سبك طنزآميز، نمايشنامه قزلباش شيردل، تاريخ دره گز، نسب شناسى سياسى ايران، دموكراسى چيست (ترجمه) و چند اثر ديگر كه هنوز منتشر نشده است.
posted by11:31 PM