AFŞAR

Friday, May 30, 2003



رسول مهرپرور، نماينده درگز


جمعه ۹ خرداد ۱۳۸۲


محمد كيانوش‌راد: برخورد كروبی با نماينده درگز نشانه ذلت مجلس است


امروز: محمد كيانوش راد، عضو «كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی» مجلس گفت: برخورد تند رئيس مجلس با نماينده درگز كه منجر به عدم ايراد بخش مهمی از نطق پيش از دستور وی شد، ذلت مجلس است. البته زمانی كه طرح اصلاح قانون مطبوعات، برخلاف قانون آيين‌نامه داخلی مجلس كنار گذاشته شد، اين وضع قابل پيش بينی بود. اگر نمايندگان مجلس اجازه نداشته باشد در باره نامه‌ای كه خود امضاء كرده‌اند حرفی بزنند، ديگر چه كاری از دست آنها ساخته است؟ اين كميسيون از صدور مصوبه اخير «شورای عالی امنيت ملی»، هيچ اطلاعی ندارد. اگر در مقابل اين بدعت نامناسب ايستادگی نكنند، زمينه اعمال نظر «شورای عالی امنيت ملی» در آينده را به دست خود در مجلس فراهم خواهند كرد. اصلی‌ترين بنيان دموكراسی يعنی مجلس اكنون تحت سيطره نهادهای امنيتی قرار گرفته است. اين اقدام كروبی فراقانونی و موجب سوء استفاده ديگر دستگاه‌های حكومتی است ممكن است در آينده به بهانه همين رفتار و يا به بهانه حفظ امنيت ملی، برخوردهای ناصواب ديگری صورت گيرد.


گفتنی است مهرپرور، ناطق پيش از دستور كه قصد داشت در خصوص نامه نمايندگان به رهبری سخنرانی كند، با مخالفت مهدی كروبی، از بيان ادامه اظهاراتش خودداری كرد.


نطق پيش از دستور مهرپرور


روز گذشته نطق پيش از دستور رسول مهرپرور، نماينده درگز به دليل اعتراض رئيس مجلس قرائت نشد. قسمت‌هايی از نطق پيش از دستور مهرپرور بدين شرح است: در عصر تكنولوژی و اطلاعات، هيچ چيز محرمانه نمی‌ماند، بلكه اين گونه ايجاد موانع (دستور شورای امنيت ملی به رسانه‌ها برای عدم درج و پخش نامه سرگشاده نمايندگان مجلس به رهبری) اذهان عمومی را بيشتر به خود معطوف می‌دارد. پس، چه بهتر كه عزيزان شورای امنيت اجازه می‌دادند اين خبر را روزنامه‌ها چاپ می‌كردند. و با اين كار، به دنيا ثابت می‌كرديم كه به شعار گفت‌وگوی تمدن‌ها و آزادی پای‌بنديم و اين نمونه‌ای از آن است.‌ای كاش، اعضای شورای امنيت ملی، جلوی خودمختاری‌های مسئول صدا و سيما را می‌گرفت كه پس از گزارش تحقيق و تفحص، آن‌گونه هتاكانه سخنرانی نمی‌كردند. اگر بعد از گزارش مذكور به ايشان تذكر داده می‌شد امروز، شاهد سخنرانی ديگرشان كه ايرانيان قبل از اسلام را مردمانی بی‌سواد، بی فرهنگ و در كل وحشی خواندند، نمی‌بوديم. ايشان با چه مجوزی اين گونه به هويت ملی و فرهنگ يك كشور كهنسال كه افتخار تمدن بشری است توهين می‌نمايند؟


«رسول مهرپور» نماينده درگز، در نطق پيش از دستور خود كه رئيس مجلس بدليل اشاره به نامه 135 نماينده به رهبر جلوی ادامه آن را گرفت، در باره آيت الله واعظ طبسی نماينده مادام العمر رهبر در آستانقدس رضوی گفت: " ای كاش در طول اين چند سال گذشته، مسئولين آستان قدس به خودشان اجازه نمي‌دادند از امكانات مالی سرشاری كه در اختيار دارند، با بكارگيری وكلا ی حقوقی مجرب موجبات بازداشت نمايندگان مردم فراهم نمی كردند، پيرمرد 70 ساله‌ای را به شلاق نمی بستند و پيرمرد بسيجی را به زندان محكوم نمي‌نمودند، با اخذ احكام خلع‌يد و قلع و قمع مستحدثات و درختان مردم جلوگيری می كردند و از حفره چاه و تامين آب كشاورزی جلوگيری بعمل نمی آوردند. فقر ومحروميت اينگونه به مردم تحميل شده است. چه خوب بود به تاسی از امام راحل سند اراضی را دستهای پينه بسته كشاورزان مي‌دانستند نه اعمال غاصبانه رضاخانی. چرا بايد كاری كنيم كه قشری كشاورز محروم بگويند ما توان پرداخت بدهی های ميلياردی شركت المكاسب را نداريم. مردم از اينهمه ظلم و تعدی به كجا پناه ببرند؟ ای كاش رياست محترم قوه قضائيه بجای نقض آشكار اصل 160 قانون اساسی، به وزير دادگستری نقش بيشتری را مي‌داد تا ارتباط ميان آن قوه و قوه مقننه را مستحكم‌تر كند و شاهد اينهمه ظلم و ستم به مردم و نمايندگان آنان توسط عده‌ای قاضی بي‌ملاحظه انگشت شمار نباشيم.


مجلس به منظور پايان دادن به گرفتاری های مردم طرح قانون الحاقی دو تبصره به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش وقبات آب و اراضی موقوفه را در 18 اسفند 80 تصويب كرد و اميدوار بوديم كه با اجرای آن ديگر شاهد ادامه روند گذشته نباشيم اما متاسفانه قوه قضائيه و بعضی سازمانهای وابسته به آن قانون را معطل گذاشته اند. من در اعتراض به ادامه اين روند مخرب ترجيح مي‌دهم صحن علنی مجلس را ترك و تا پياده شدن كامل قانون و رسيدن موكلينم به حقوق حقه‌شان وظايف نمايندگی را در بيرون از صحن مجلس ادامه می دهم.(اين سخنرانی نيمه تمام ماند)


posted by 7:00 AM

Monday, May 26, 2003


سؤزوموز


سؤزوموز در پرشين بلاگ:Sözümüz
سؤزوموز در بلاگ اسپات:Sözümüz
وبلاگ تورك خاتون:Türkxatun
افشار - Afshar: وبلاگ تركهاى آذرى (خراسانى٫ آذربايجانى) شمال خراسان
ايلخان - Elxan: وبلاگ تركهاى آذرى جنوب و مركز ايران (قشقايى٫ خمسه٫ افشار٫...)
تورك آدليم - Turk Adlim: وبلاگ نامداران و مشاهير ترك ايران


-------------------
ايران توركلرى خالق قهرمانى:

جوجوخان. جوجى خان٫ قهرمان ملى تركهاى ايران


. از وبلاگ افشار


جوجوخان حاققيندا تورك خالق ادبياتى كيتابيندا (عليرضا صرافى) بئله دئييلير: "جوجوخان خوراسانين دره گز ويلايتينده قاجار سلطنتينين سون ايللرينده يئرلى خانلارين علئيهينه قييام ائتميش و قاجار حاكيمييتىنى قووموشدور. سونرا روسلار(جا) محمدعليشاهدان حيمايه اوچون٫ نامردجه سينه اؤلدورولموشدور. اونون شانيندا يارانان ماهنىلار ايندى ده خوراساندا ديللر ازبرىدير...."


آشاغيداكى يازى "آذربايجان خالق ادبياتيندا تاريخى حاديثه لرين ايزلرى-بابك دانشور (اؤزتورك)" آدلى مقاله نين بير بؤلومودور. بو مقاله مولفين ٢٠٠٠ نجى ايل اولوسلارآراسى تورك دونياسى خالق ادبياتى قورولتاييندا ائتدييى چيخيشين متنىدير. تريبون سايى ٦ دان آلينميشدير.


....قاجار دؤورونون سون زامانلاريندا روسلار بير داها ايرانين داخيلى ايشلرينده موداخيله يه باشلاييرلار. خوراسان توركلرينين باشچىسى اولان "جوجى خان" اونلارا قارشى موباريزه يه قالخير و نئچه ايللر اونلارلا دؤيوشور. نهايت روسلار اونو توزاق ايلن بير باتلاغا ساليرلار و باتلاقدا اونو گولله له ييب اؤلدورورلر. او گوندن خالقين نيفرتين روس امپئريياليزمين علئيهينه تمثيل ائده ن جوجىخانين آدى ديللره دوشموش و خوراسان توركلرينين خالق صنعتكارلارى باخشىلار اونون حاققيندا قوشمالار قوشموش٫ دستانلار ياراتميشلار. هله ده بو ماهنيلار خوراساندا باخشيلار طرفيندن ايفا اولونور. باخشيلار تويلاردا و بايراملاردا "دوتار" ايله جوجو خانين ماهنيسينى اوخويورلار:


جوجوخان خانلارين خانى
دره گزده يوخدور سانى
اوره كده قالدى آرمانى
حئيف سندن اؤلدون جوجو!


سنين تكين ننه دوغماز
فلك داشى داشا قويماز
نامرد جوانمردى سئومز
حئيف سندن اؤلدون جوجو!


دره گزى آلدين بوتون
يوخدور رشيد سنين تكين
حلال اولسون امن سودون
حئيف سندن اؤلدون جوجو!


آتين باتاقلارا باتدى
گولله دگدى گؤزون يار ائتدى
عزيز تنين قانا باتدى
حئيف سندن اؤلدون جوجو!


اطرافينى سالدات توتدو
سنين باختين نئجه ياتدى
خانلار سنى ارزان ساتدى
حئيف سندن اؤلدون جوجو!
-------------------------------
ترجمه فارسى- مهران بهارى:


در باره جوجوخان در كتاب تورك خالق ادبيياتى (عليرضا صرافى) چنين گفته مىشود: "جوجوخان در سالهاى پايانى سلطنت قاجار٫ در ولايت دره گز بر عليه خوانين محلى قيام نموده و حاكميت قاجار را از دره گز رانده است. بعدها روسها در راستاى حمايت از محمدعليشاه٫ به نامردى وى را به قتل رسانده اند. سروده هايى كه در شان وى آفريده شده اكنون نيز در خراسان ازبر همه است...."


نوشته زيز بخشى از مقاله "يادگارهاى حوادث تاريخى در ادبيات مردمى-فولكلوريك آذربايجان" است. اين مقاله متن معروضه مولف بابك دانشور (اؤزتورك) در كنگره بين المللى ادبيات فولكلوريك دنياى تركى به سال ٢٠٠٠ مىباشد و از مجله تريبون شماره ٦ گرفته شده است.


در سالهاى پايانى دوره قاجارى روسها بار ديگر آغاز به مداخله در امور داخلى ايران مىنمايند. سركرده تركهاى خراسان "جوجىخان" به مبارزه با آنها برخاسته و ساليان دراز با آنها مىجنگد. عاقبت با حيله وى را در باتلاقى انداخته و در آنجا به گلوله مىبندند. از آنروز نام جوجى خان٫ سمبل مقاومت و نفرت خلق از امپرياليسم روس بر زبانها افتاده و هنرمندان مردمى تركهاى خراسان٫ بخشىها در باره وى قوشماها سروده داستانها آفريده اند. هنوز هم اين ترانه ها در خراسان از طرف "باخشىها"(بخشي ها) اجرا مىگردند. باخشىها در جشنها و عروسيها با "دوتار" خويش ترانه جوجوخان را سر مىدهند:


جوجوخان خان خانان
به دره گز همتايش نيست.
آرمانش به دلش (ناكام) ماند
افسوس بر تو جوجو كه كشته شدى!


پس از اين هرگز مادرى مانند تو نزايد
فلك سنگ را بروى سنگ بند نكند
نامردان جوانمردى را دوست نمىدارند
افسوس بر تو جوجو كه كشته شدى!


همه دره گز را فتح كردى
ديگر همانند تو صاحب رشادتى نيست
حلالت بود شيرى كه از مادر خوردى
افسوس بر تو جوجو كه كشته شدى!


اسبت در باتلاقها فرورفت
گلوله ها چشمانت را زخمى كرد
تن عزيزت غرق در خون شد
افسوس بر تو جوجو كه كشته شدى!


اطرافت را سالداتها گرفتند
بخت تو چه سان برگشت
خانها تو را ارزان فروختند
افسوس بر تو جوجو كه كشته شدى!
------------------------------
توضيحى از من در باره معنى اسم جوجو (جوجى٫ جوچى٫ چوچو):
1- به مغولى مهمان (قوناق)٫ محبوب (سئوگيلى)٫ كودك (اوشاق)٫ فرزند (بالا)٫ بچه (چاغا).
2- نام پسر بزرگ چنگيز (حاكم قپچاق)٫ نام برادر چنگيز (چوچو قاسار). (چنگيزين بؤيوك اوغلو٫ قيپچاق حاكيمىنين آدى٫ چنگيزين قارداشى آدى)
3- چوچو نام خاندان حاكم سلسله "په اى ليانگ" در چين در سده هاى چهار پيش از ميلاد تا سده پنجم. (ميلاددان قاباق دؤردونجو يوز ايل و بئشينجى يوز ايل آرالاريندا چين ده مووجود اولموش "په اى يلانگ" سيلسيله سينده حاكيم مووقئعى اولان خاندانين آدى)
4- نام شاعرى ترك از دوره باستان در اطراف يئنىسئى. (اسكى چاغ يئنىسئى اطرافيندان تورك بير شاعيرين آدى)


گئرچه يه هو!!!



posted by 3:38 PM

Wednesday, May 21, 2003



سؤزوموز

خوراسان ارنلرى- پيران خراسان:

خواجه (خوجا) دخانى.


خواجه دخانى (خوجا دخخانى): از تركان خراسان. زيسته به سده 13 ميلادى. بانى شعر كلاسيك تركى در آسياى صغير٫ نخستين شاعر ادبيات ديوانى تركى در تركيه٫ آغازگر شعر غيردينى در ادبيات كلاسيك تركى آناتولى. "عشق" مهمترين تماى سروده هاى دخانى است.


شاعر بزرگ خوجا دخانى در اواخر قرن سيزده و اوايل قرن 14 همزمان با سلطنت سلطان علاءالدين اول سلجوقى و نيز آخرين سلطان سلجوقى علا ءالدين كيقباد سوم (1298-1301) زيسته است. خوجا دخانى كه نخستين نماينده ادبيات ديوانى و كلاسيك تركى در آسياى صغير و همچنين آغازگر شعر غيردينى تركى در آناتولى بشمار مىرود٫ اصلا از تركهاى خراسان مىباشد كه از موطن خويش به پايتخت دولت تركى سلجوقى در قونيه تركيه امروزى مهاجرت نموده و در آنجا اسكان گرفته بود. آنگونه كه از قصيده اى كه به سلطان اتحاف نموده و نيز از برخى از غزليات وى بدست مىآيد٫ وى در زمان كيقباد از خراسان به آناتولى آمده٫ در آنجا شهرتى عظيم كسب نموده و پس از مورد توجه سلطان علاءالدين كيقباد سوم قرار گرفتن٫ به دربار وى دعوت و در آنجا به خدمت پرداخته است و حتى در برهه اى٫ جهت بازگشت به موطن خويش خراسان از سلطان كيقباد كسب اجازه نموده است (از اينكه آيا دخانى به قصد خود عمل كرده و موفق به بازگشت به خراسان شده است يا نه اطلاعى در دست نيست).


خواجه دخانى به درخواست و امر علاءالدين كيقباد و بنام وى شاهنامه اى سلجوقى به اسم سلجوقنامه در بيش از 20000 بيت و به زبان فارسى تاليف نموده بود كه به روزگار ما نرسيده است. با اينهمه شهرت خواجه دخانى بيش از اشعار فارسى وى مديون غزليات تركى اش مىباشد. آثارى كه از وى تا به امروز آشكار شده عبارت از قصيده و غزل هايى است كه در ضمن نخستين نمونه هاى شعر كلاسيك تركى سروده شده در خاك تركيه امروزى نيز محسوب مىشوند. وى در عين حال نخستين شاعر ترك در آسياى صغير است كه در موضوعات غير دينى (لادينى) و دنيوى به سرودن و آفرينش آثار ادبى پرداخته است. اهميت شعر دخانى نيز در همين است كه بدون تماس با موضوعات و مفاهيم دينى-عرفانى- صوفيانه و اخلاقى٫ و بدور از مفاهيم زهد و تمايلات ديداكتيك٫ طبيعت٫ عشق٫ شراب٫ احساسات انسانى و موضوعات غير دينى را به طرزى بسيار بديعى ترنم نموده است.


از اشعار خواجه دخانى تا به امروز 17 غزل و يك قصيده بيادگار مانده است. زبان خواجه دخانى٫ هر چند عموما به شكل تركى آناتولى قديم توصيف مىشود٫ در واقع تركى غربى مشترك قرن سيزده يعنى پيش از آنكه زبان تركى در غرب به شكل كنونى آن به سه گروه لهجه هاى تركى (تركيه٫ آذربايجان و خراسان) تقسيم شود است (و از اينرو مىبايست كه در تاريخ زبان و ادبيات تركى آذرى (آذربايجان٫ ايران٫ خراسان) نيز تدقيق و گنجانده شود). شعر تركى دخانى نه تنها از نظر حسيات٫ مفاهيم و مضامين در حد كمال مىباشد بلكه از جهت شيوه پرداختن به آنها٫ تكنيك و نظم و اسلوب زبانى نيز بسيار محكم ٫غنى٫ بىنقص و تميز است. بى شك خواجه دخانى خراسانى كه شهرتش تا قرون 16 نيز ادامه داشته٫ يكى از بزرگترين هنرمندان عصر خود بشمار مىرود.


گراميداشت اين شخصيت بزرگ ادبى و خدمت بىمانند وى به زبان و ادب تركى در وطن خويش ايران٫ از سوى ادبا و فرهنگيان ترك٫ مراكز و انجمنهاى ادبى فرهنگى تركى در سراسر كشور بخصوص تركهاى خراسان و مقامات اين خطه٫ (كه به تعبيرى زايشگاه زبان و فرهنگ و باورهاى اعتقادى تمام تركهاى ايران و آذربايجان و تركيه مىباشند) بىشك اقدامى گرچه اهمال شده٫ ولى بسيار مقبول و بجا شمرده خواهد شد.




غزل- خواجه دخانى خراسانى-قرن سيزده ميلادى

عجب بو درديمين درمانى يوخ مو؟
يا بو صبر ائتمه يين اورانى يوخ مو؟

يانارام موملايين باشدان آياغا٫
نه دير٫ بو يانماغين پايانى يوخ مو؟

گولر دوشمن منيم آغلاماغيما٫
عجب٫ شول كافيرين ايمانى يوخ مو؟

دليبدير جيگريمى غمزه ن اوخو٫
آرا٫ اوره كده گؤر پئيكانى يوخ مو؟!

سو كيمى قانيمى تورپاغا قاردين٫
نه سانيرسان٫ غريبين قانى يوخ مو؟

جمالين حوسنونه مغرور اولورسان٫
كمال-ى حوسنونون نوقصانى يوخ مو؟

بگيم! دخانى يه اؤلمزدن اؤندن٫
تاپىنا ائرمه يين ايمكانى يوخ مو؟
---------------------------------------------
مو؟: آيا؟
اوران: اندازه و نسبت
موم لايين: مانند شمع
شول: اين
اوخ: تير
آرا: بجوى
قاردين: آميختى
سانيرسان: گمان مىكنى
اؤندن: پيش از
تاپى: حضور
ائرمك: وصول

گئرچه يه هو !!!!

تصوير:
Haci bektas Horasani- Hacı Bektaş Veli- Haji Bektash Veli - حاجى بكتاش ولى خراسانى
٫ برجسته ترين شخصيت معنوى تركان آسياى صغير و شبه جزيره بالكان



posted by 11:56 AM

Monday, May 19, 2003


سؤزوموز



پيران خراسان- خوراسان اره نلرى:

شيخ عزالدين حسن اوغلو اسفراينى(1260-؟)



شاعر و متصوف بزرگ ترك٫ "شيخ عزالدين اسفراينى خراسانى" متخلص به "حسن اوغلو" در تذكره هاى قديمى و نيز تاريخ ادبيات آذربايجان از موقعتيى استثنايى برخوردار است. او به عنوان پيشگام و يكى از مهمترين شعرايى كه به زبان تركى آذرى سروده اند پذيرفته شده است.


تاريخ تركى ادبى در خراسان٫ ايران٫ آذربايجان و تركيه همه با اشعار شعراى ترك خراسان شروع مىشود. اولين شعراى تركى گوى در آذربايجان حسن اوغلو و در آنادولو خواجه دخانى هر دو از تركهاى خراسان مىباشند. موقعيت اين دو در ادبيات تركى بسان موقعيت حنظله بادغيسى و ابوشكور بلخى.... نخستين شاعران فارسى سرا (از افغانستان امروزى) است.


حسن اوغلو اسفراينى٫ متولد شهر ترك نشين اسفراين در خراسان در اواخر قرن 1۲ ميلادى بوده و از تركان خراسان است. اين صوفى حروفى كه شرح حال او در تذكره الشعراى دولتشاه سمرقندى آمده٫ به سال 1260 ميلادى فوت نموده است. حسن اوغلو در عالم طريقت مريد "شيخ جمال الدين ذاكر" بود (بانى دين - مذهب آذربايجانى حروفى٫ "فضل الله نعيمى تبريزى" است). اين خود نشان مىدهد كه محتملا او در سالهاى پايانى قرن ۱۲ ميلادى بدنيا آمده است.


وى در اشعار تركى خويش مخلص "حسن اوغلو" و در اشعار فارسى "پور حسن" را بكار برده است. اشعار حسن اوغلو در خاورميانه حتى شمال آفريقا بسيار رايج بوده است. غزل او در مدت كمى در بين تركان آذربايجان٫ آناتولى و مصر محبوبيت يافته و شعرايى مانند "سيف سرايى" شاعر قپچاقى دربار دولت تركى مملوك مصر در قرن ۱۴ ميلادى و "احمد داعى" در قرن ۱۵ ميلادى در آناتولى بر آن نظيره نوشته اند. حسن اوغلو داراى ديوان شعرى به زبانهاى تركى و فارسى بوده كه متاسفانه به روزگار ما نرسيده و امروزه از سروده هاى وى تنها سه غزل تركى و يك شعر فارسى در دست است. (از اينها دو غزل٫ توسط تذكره نويسهاى قپچاقى حفظ شده است. برخى قطعات تركى در "تذكره عاشق چلبى" نيز به وى نسبت داده مىشود). از آنجاييكه زبان شعرى وى روان٫ با صلابت و متكامل است گمان نمىرود كه اين سروده ها نخستين نمونه و تجربه هاى شعرى در زبان تركى (آذرى) باشند. با اينهمه به سبب آنكه فعلا آثار قديمىترى به زبان ادبى تركى آذرى در دست نيست٫ سروده هاى حسن اوغلو به عنوان نخستين نمونه هاى زبان ادبى و نظم تركى آذرى و خود وى نيز به عنوان نخستين شاعرى كه به زبان ملى تركى آذرى شعر سروده است پذيرفته مىشود.


اسفراين امروز: تركها كه بزرگترين گروه قومى شمال استان خراسان را تشكيل مىدهند در اين ناحيه در شهرها و روستاهاى تماما ترك نشين و يا آميخته با ديگر گروههاى قومى زندگى مىكنند. اسفراين نيز يكى از اين شهرهاى خراسان است كه على رغم همسان سازى و فارس سازى گسترده تركان اين خطه٫ اكنون نيز اقلا يك سوم از جمعيتش را تركها تشكيل مىدهند (دو سوم بقيه مركب از كردها و فارسهاست). معمول است كه لهجه تركهاى اين نواحى كه بيشتر در اسفراين٫ صفى آباد و بام و ....سكونت دارند به شكل زيرگروه "جنوب-غربى" لهجه هاى "تركى خراسانى" ناميده شود. تركى خراسانى و تركى آذربايجانى امروزه دو گروه لهجه هاى عمده زبان تركى آذرى را تشكيل مىدهند.


بسيار بجا خواهد بود كه هنرمندان و خادمين فرهنگى و ادبى تركهاى ايران٫ بويژه تركهاى خراسان و آذربايجان٫ حتى دولتين ايران و آذربايجان٫ براى گراميداشت حسن اوغلو و يادبود خدمت وى به زبان٫ ادبيات و فرهنگ تركى٫ آذربايجان و ايران٫ همه ساله مراسم يادبودى برگزار ويا حتى مجتمع-انجمنى در شهر اسفراين بنام وى تاسيس نمايند. برپا ساختن تنديس وى در اسفراين و يا حتى تخصيص روزى به نام وى جهت روز ملى شعر تركى نيز مىتواند انديشيده شود.


در زير سه نخستين غزل شناخته شده به زبان تركى آذرى٫ يادگار حسن اوغلو تقديم مىشود:


-----------------------------------
بيريمينجى غزل- غزل اول


عجب! بيلسم منى شئيدا قيلان كيم؟
منه بو عئشق اودون پئيدا قيلان كيم؟


عجبله ره م٫ عجب قالديم ايلاهى!
ايمان اهلين دؤنوب٫ ترسا قيلان كيم؟


قاميشدان شككر و داشدان جواهير٫
آغاجدان دانه –يى خورما قيلان كيم؟


تنيم يئتميش ايكى دورلو داماردير٫
كيمين ايرماق٫ كيمين دريا قيلان كيم؟


قوى بو تدبيرى! گل تقدير ائيله!
بوگونكو وعده نى فردا قيلان كيم؟


بو نعطين فرشينى٫ هردم بو فرراش٫
بو عرشين رنگينى مينا قيلان كيم؟


حسن اوغلو٫ بو بير قطره مئنىدن٫
آنين خوب صورتين زيبا قيلان كيم؟
-------------------------------------
ايكيمينجى غزل- غزل دوم:


آپاردى كؤنلومو بير خوش قمر اوز٫ جانفزا ديلبر٫
نه ديلبر!؟ ديلبر-ى شاهيد٫ نه شاهيد!؟ شاهيد-ى سرور.


من اؤلسم٫ سن بت-ى شنگول٫ صوراحى ائيله مه غولغول!
نه غولغول!؟ غولغول-ى باده٫ نه باده!؟ باده-يى احمر.


باشيمدان گئچمه دى هرگيز٫ سنينله ايچديييم باده٫
نه باده!؟ باده-يى مستى٫ نه مستى!؟ مستى-يى ساغر.


شها! شيرين سؤزون قيلير٫ ميصيرده هر زامان كاسيد٫
نه كاسيد!؟ كاسيد-ى قييمت٫ نه قييمت!؟ قييمت-ى شككر.


توتوشمايينجا در آتش٫ بليرمز خيصلت-ى عنبر٫
نه عنبر!؟ عنبر-ى سوزيش٫ نه سوزيش!؟ سوزيش-ى ميجمر.


ازلده جانيم ايچينده٫ يازيلدى صورت-ى معنى٫
نه معنى!؟ معنى-يى صورت٫ نه صورت!؟ صورت-ى دفتر.


حسن اوغلو سنه گرچى٫ دوعاچىدير٫ ولى صاديق٫
نه صاديق!؟ صايدق-ى بنده٫ نه بنده!؟ بنده-يى چاكر.
----------------------------------
اوچومونجو غزل- غزل سوم


نئجه سن؟ گل ائى اوزو آغيم منيم!
سن اريتدين اودلارا ياغيم منيم.


آند ايچه ره م٫ سندن آرتيق سئومه يم٫
سنين ايله خوش گئچر چاغيم منيم.


حوسن ايچينده سنه مانند اولمايا٫
اصلى اوجا٫ كؤنلو آلچاغيم منيم.


آل اليمى ائره ييم مقصودوما
قويما اوره كده يانا داغيم منيم.


سن رقيبه سيررينى فاش ائيله دين٫
آنين ايله اولدو شيلتاغيم منيم.


قيشلاديم قاپيندا ايتلرين ايله
اولدو كويون ايشده يايلاغيم منيم.


من اؤلوجك يولونا گؤمون منى٫
باخا دورسون يارا تورپاغيم منيم.


تورپاغيمدان بيته حسرت له آغاج
قيلا زارى جومله يارپاغيم منيم.


بو حسن اوغلو سنين بنده ن دورور٫
آنى رد ائتمه! ائى اوزو آغيم منيم.
----------------------------------------


قاميش: نى
دورلو: نوع٫ گونه
ايرماق: رودخانه
آن: او
كؤنول: دل
ميصير: مصر
توتوشماق: آتش گرفتن٫ شعله ور شدن
بليرمز: آشكار نمىشود
اوزو آغ: رو سپيد
چاغ: زمان٫ وقت
كؤنلو آلچاق: متواضع
ائره ييم: برسم
قيشلاماق: مسكن گزيدن (در زمستان)
ايشده: اينك
اؤلوجك: به هنگام مرگ
گؤمون: دفن كنيد
باخادورسون: خيره شود
بيته: سبز شود٫ برويد

گئرچه يه هو !!!


posted by 3:01 PM

Sunday, May 18, 2003


ضرب المثلهاى تركى از بجنورد


گروه لهجه هاى تركى خراسانى كه به همراه گروه لهجه هاى تركى آذربايجانى و لهجه سنقرى سه گروه لهجه هاى تركى ايران (تركى آذرى) را بوجود مىآورد٫ پس از تركمنى زبان اصلى شمال خراسان مىباشد. تركهاى خراسان كه امروزه شمارشان رقمى بين ١٫٥-٢ ميليون تن برآورد مىشود٫ مانند ديگر گروههاى خلق ترك در ايران از آموزش زبان مادرى٫ آموزش به زبان مادرى و از كاربرد همه جانبه زبان تركى در سطوح مختلف ادارى و دولتى محروم بوده٫ زبان و فرهنگ ملى تركىشان در اين ديار جدا در معرض نابودى و خطر اضمحلال قرار گرفته است.


لهجه رايج تركى در بجنورد [١] كه نام خود را از قوم باستانى پچنك گرفته است٫ در اين ميان علاوه بر مورد بررسى قرار گرفتن در متن تركى خراسانى٫ از دير باز به طور جداگانه نيز مورد توجه شرقشناسان و تركى شناسان دنيا بوده و تدقيقات مخلتفى مانند آنچه در زير آورده مىشود ٫ در باره آن به چاپ رسيده است. از جمله:


١- بررسيهايى در باره لهجه بجنورد (به آلمانى)-BOZKURT, Mehmet Fuat. Untersuchungen zum Bojnurd-Dialekt des Chorasantürkischen. Dissertation. Georg-August-Universität, Göttingen. iii, (1), 319, (3)pp. Göttingen, 1975.
٢- زبان بجنورد (به روسى)- Potseluevskiy٫ Bocnurd Dili ٫ 216, E. A. Rusya İlimler Akademisi٫ Dil Bilimi Enstitüsü٫ Dünya Dilleri serisinden٫ Türk Dilleri
٣- "Sultan Tulu: "Bocnurd'dan Folklor Derlemeleri گلچينى از فولكلور بجنورد (به تركى) "
....


نوشته "ضرب المثلهاى تركى از بجنورد" و عكسهاى زير (از گردشگاه بئش قارداش) از وبلاگ شيندخت گرفته شده است. با تشكر از خانم شراره انصارى.
--------------------------------
يکسری ضرب المثل بجنوردی تهيه کردم که اينجا می نويسم هم به زبان محاوره ای و هم به زبان ترکی ادبی و ترجمه آن اميدوارم خوشتون بياد . خط اول ترکی محاوره ای بجنوردی است و خط دوم ترکی ادبی


ايپ اينچه يوردن اوزولر
ايپ اينجه يئردن اوزولر

طناب از قسمت باريکش پاره می شود


قل قمچيه قوت ده
قيل قمچىيه[٢] قوت دير
.
يک مو هم برای شلاق با ارزشه


قوشنم توخ، من توخ
قونشوم توخ٫ من توخ.

همسايه ام سير باشه٫ من سيرم


گوزون چخ سن ، آدن چخ مسن
گؤزون چيخ سين٫ آدين چيخماسين

چشمت در بياد ولی اسمت در نياد


خدای بو گوزه او گوزه محتاج اد مسن
تانرى بو گؤزو٫ او گؤزه محتاج ائتمه سين.

خدا اين چشم را محتاج اون چشم نکنه


ياق ياقه دامه، آشمز بی ايران قاليه
ياغ ياغا داما٫ آشيميز آيران سيز قالا

روغن روی روغن می چکه و آش ما بدون دوغ می مونه


قزيمه ديم گلينيم اشتسين
قيزيمه ديييم٫ گلينيم ائشيت سين

به دخترم ميگم عروسم بشنوه


ديلم ديلم ، باشمه گه ترن ظلم
ديليم ديليم٫ باشيما گتيره ن ظلم

زبانم زبانم ، به سرم بياره بلا


سفره نن آچ مسن بير عيبه بارده وقتی آچن مين عيبه بارده
سفره ني آچ ماسان٫ بير عيبى واردير٫ وقتى آچاسان مين عيبى واردير

سفره را باز نکنی يه عيب داره وقتی باز کردی هزار عيب داره


هيچ ير آدمين از اوه ته کن اولميه
هيچ يئر آدامين اؤز ائوى تكين اولمايا

هيچ جا مثل خونه خود آدم نميشه


ياخشی قيز گری شيکردن ترفه تاشله سن
ياخشى قيز گرك٫ شكردن تيليف داشلاسين
.
دختر خوب و باسليقه بايد از شکر هم آشغال بگيره


دوست دوسته ياد ادسن بير کور قوز يادليه
دوست دوستو ياد ائتسين٫ بير قورو قوز(ونان) ياد ائلييه
.
دوست دوست را ياد کنه ، با يک گردو پوچ ياد کنه
--------------------------------
[١]- بيچن يورد=بجنورد : به معنى سرزمين بيچن است. يورد كلمه اى تركى به معنى سرزمين و مملكت است. بيچن در تركى به معنى برنده و درو كننده هم چنين نام يكى از اقوام ترك باستانى (فرم ديگر آن پچنك) است.
[٢]- قامچى [قمچى]: به معنى شلاق و چوبكى كه "قام"ها٫ روحانيون "شامان" ( باور و آيين تركهاى باستان و مغولها) با آن در مراسم دينى تركها و مغولها بر طبلها مىكوبيده اند. اين كلمه به عنوان مثال در نام "قمچىآباد در استان قزوين آذربايجان حفظ شده است.


posted by 1:01 PM

Wednesday, May 14, 2003


سؤزوموز


تركهاى خراسان و مسئله آموزش زبان و فرهنگ تركى


☺ زبان تركى كه بنا به منابع بسيار زبان اكثريت نسبى مردم ايران و تنها زبان سراسرى كشور است (حتى زبان رسمى فعلى كشور٫ زبان فارسى محدود به نواحى مركز و شرق كشور بوده و به اين معنا زبانى محلى است٫ در حاليكه زبان تركى در تمام كشور٫ شمال غرب٫ شمال شرق٫ جنوب و مركز آن گسترده شده است) مىرود كه دوباره پايگاه شايسته خود را در حيات اجتماعى كشور و ساختار دولتى باز يابد و به يكى از دو زبان دولتى و رسمى كشور ايران تبديل گردد. با اينهمه اين روند كند خواهد بود اگر كه تمام تركهاى (آذرى) ايران به طور فعالانه و گسترده در آن اشتراك نداشته باشند. در اين ميان تركهاى خراسان و يا تركهاى شمال شرق كشور از جايگاه ويژه اى همسنگ با تركان شمال غرب كشور و يا آذربايجان در رقم زدن آينده زبان و فرهنگ تركى در ايران برخوردارند٫ همانگونه كه در تشكل و گذشته زبان و فرهنگ تركى ايران نقشى تعيين كننده داشته اند. آينده اى روشن براى زبان٫ فرهنگ و خلق ترك آذرى در ايران بدون اشتراك يكى از اركان اساسى آن يعنى تركهاى خراسان غيرقابل تصور است. (تركى آذرى دو لهجه اساسى دارد: تركى آذربايجانى٫ تركى خراسانى).


در گذشته اى نزديك آقاى راه چمنى٫ سياستمدار و دولتمرد ايرانى كه از تركهاى خراسان- جوين سبزوار مىباشد در جلسه پرسش و پاسخ "قانون اساسى و ضرورت اجراى اصول 19 و 15" به برخى از مسائل تركهاى ايران اشاراتى داشته است. (نشريه اؤيرنجى٫ شماره ۵ ٫ دانشگاه اميركبير-پلى تكنيك تهران٫ تهيه و تنظيم آورين). با تشكر از آقاى راه چمنى اين پرسش و پاسخ كوتاه در زير آورده مىشود. در رابطه با مضمون پرسش و پاسخ زير٫ ذكر اين دو نكته ضرورى است كه همانگونه كه گفته شد زبان تركى در ايران زبانى محلى نبوده حتى تنها زبان سراسرى اين كشور است. ديگر آنكه رسمى بودن تنها زبان فارسى٫ با شرايط و واقعيات تاريخى و موجود كشور و نيز جهان معاصر و منطقه به هيچ وجه هم خوانى نداشته و طى مراحلى مىبايست جاى خود را به سيستمى كه داراى چندين زبان رسمى دولتى است بدهد.


ياد آورى مىشود كه تركى سبزوار همراه با تركى نيشابور و جوين ازشيوه هاى جنوبى لهجه خراسانى زبان تركى آذرى مىباشد. (زبان تركى آذرى>لهجه تركى خراسانى>شيوه جنوبى> تركى جوين٫ نيشابور و سبزوار). شيوه هاى جنوبى تركى خراسانى نزديك ترين شيوه هاى اين لهجه به لهجه تركى آذربايجانى مىباشند.


مهران بهارى
--------------------------------------


محمدرضا راه چمنى٫ متولد 1334 درراه چمن سبزوار، از شهرهاى غربى خراسان و داراى دكتراى پزشكى است. وى نماينده دوره‏هاى دوم، سوم، چهارم و پنجم مجلس و در بدو تأسيس دبيركل حزب همبستگى و در رأس هرم حزب واقع بود. راه چمنى پس از انتخابات مجلس ششم به سمت رئيس سازمان بهزيستى ايران منصوب شد.


سؤال: "زبان و خط رسمى و مشترك مردم ايران فارسى است. اسناد و مكاتبات و متون درسى و كتب درسى بايد با اين زبان و خط باشد. ولى استفاده از زبانهاى محلى و قومى در مطبوعات و رسانه هاى گروهى و تدريس ادبيات آنها در مدارس در كنار زبان فارسى آزاد است". آقاى راه چمنى شما برداشت خودتان را از اين اصل بفرماييد:


راه چمنى: ابتدا من تشكر مىكنم از دست اندركاران برگزارى اين مراسم. اگر شركت كنندگان ترك زبانند٫ ما هم به زبان تركى حرف بزنيم كه بالاخره تشكر هم به صورت تركى باشد. چون ما خودمان از منطقه جوين سبزوار هستيم كه آنها هم ترك هستند. البته تركهاى خراسانى با تركهاى آذربايجانى يك ذره فرق دارند٫ ولى ما متوجه مىشويم و مىتوانيم صحبت كنيم. در رابطه با اين اصل٫ طبيعى است كه اين نشان دهنده اهميتى است كه خبرگان قانون اساسى به گويشهاى محلى داده اند و به مردم ناطق مختلف با فرهنگهاى متفاوت. و اين اصل توى مدتى كه پس از انقلاب چهار دوره اش را توى مجلس بوديم٫ قانونى كه در جهت ممانعت از اجراى اين اصل باشد٫ واقعا تدوين و تصويب نشده است. البته برنامه ريزى هم براى پياده شدن اين اصل صورت نگرفته است. نه ازطريق دولت لايحه اى به مجلس آمده٫ نه اينكه از خود نمايندگان طرحى براى پياده شدن اينها تهيه كرده اند. ولى ممنوعيتى وجود نداشته و مىتوانسته اند روزنامه هاى محلى به زبان محلى آن منطقه انتشار بدهند و يك سرى فرهنگها و ادبيات خاص هم آموزش بدهند ولى آموزش و پرورش و ديگر دستگاههايى كه مسئول اين قضيه بوده اند٫ واقعا برنامه ريزى خاصى نكرده اند. من تا اينجايى كه به خاطر دارم٫ نه لايحه اى و نه طرحى براى پياده شدن اين اصل داده نشده ٫ البته ممنوعيتى هم نبوده. يعنى قوانينى كه در اين مدت تصويب شده در جهت نفى اين اصل نبوده است.


بنده اعتقادم اين است كه بالاخره گويشهاى متعددى وجود دارد٫ فرهنگهاى محلى وجود دارد٫ حالا ممكن است يك استان باشد٫ يك شهرستان باشد. حتى در داخل شهرستانها به زبانهاى مختلف صحبت مىكنند مثلا در خود سبزوار ما هم زبان كردى وجود دارد هم تركى وجود دارد و هم لهجه مخصوص سبزوارى (فارسى) وجود دارد. اين يك چيزى است كه آزادانه است و همه مىتوانند چيزى كه خودشان دوست داشته باشند به لهجه خودشان صحبت كنند. آنچه كه مسلم است در اصول قانون اساسى٫ بخصوص در اصلى كه قرائت شد٫ زبان رسمى فارسى است و نمىشود كه زبان فارسى را افراد مختلف ندانند. به تدريج بايد آموزشهاى لازم ديده شود كه اين زبان هم مثل بقيه زبانهايى كه ياد مىگيرند مثل انگليسى٫ فرانسه٫ و.... ياد بگيرند كه حداقل مشكلى كه بحث پست را مطرح كردند٫ پيش نيايد. آنچه كه مسلم است اينكه آدم با فرهنگ خودش بزرگ شده و آدم فرهنگ مادرى خودش را نمىتواند فراموش كند. بنده نوعى كه از بچگى ترك زبان بوده ام٫ توى خانواده ترك متولد شده ام٫ تركى صحبت كرده ام٫ وقتى در تهران هر وقت پدر و مادرم بيايند٫ به زبان خودمان حرف مىزنيم. با فارسها فارسى و با تركها تركى. اين چيزى است كه لازم است توجه شود. اميدواريم كه بالاخره در مجلس ششم حداقل يك برنامه ريزى اصولى در چهار چوب مصالح نظام و منافع كل كشور و اصول قانون اساسى بشود كه انشاء الله عملى بشود.


سؤال: آقاى راه چمنى امسال به پيشنهاد آقاى خاتمى و تصويب سازمان ملل سال گفتگوى تمدنها نام گرفته است. آيا به نظر شما گفتگوى تمدنها و فرهنگها نبايد از داخل كشور خودمان شروع شود؟ لطفا نظرتان را در اين مورد بفرمائيد:


راه چمنى: اصولا ترويج فرهنگ گفتگو و جايگزينى فرهنگ گفتگو به جاى فرهنگ خشونت يك كار پسنديده است. طبيعى است كه بسيارى از مسائلى كه توى داخل هم وجود دارد٫ مىشود با گفتگو و مفاهمه حل و فصل كرد و من اعتقاد دارم كه واقعا بايد توى داخل هم فرهنگ گفتگو را ترويج داد و بعد هم با آن مصوبه مجمع عمومى سازمان ملل در آن جهت هم تلاش كنيم. من هم با اين نظر شما موافق هستم كه در داخل نياز است كه در رابطه با فرهنگ گفتگو تلاش بشود تا انشاالله مسائل با مفاهمه و گفتگو حل و جايگزين فرهنگ خشونت شود.


سؤال: گفتگوى فرهنگها را چگونه ارزيابى مىكنيد؟


راه چمنى: خوب طبيعى است كه بالاخره بايد جلسات متعددى تشكيل بشود٫ بحثهايى و جلساتى برگزار شود٫ فرهنگهاى متعددى بحث شود. حالا يكى از آنها همين فرهنگهاى بومى و محلى قابل بررسى است. توى اينجور چيزها اصولا بايد برگزارى مراسمات علمى و كارشناسانه انجام پذيرد.


گئرچه يه هو


posted by 12:56 PM

Tuesday, May 13, 2003



سؤزوموز در پرشين بلاگ:Sözümüz
سؤزوموز در بلاگ اسپات:Sözümüz
وبلاگ تورك خاتون:Türkxatun
افشار - Afshar: وبلاگ تركهاى آذرى (خراسانى٫ آذربايجانى) شمال خراسان
ايلخان - Elxan: وبلاگ تركهاى آذرى جنوب و مركز ايران (قشقايى٫ خمسه٫ افشار٫...)


معرفى خانم سولطان تولو:

از برجسته ترين محققين معاصر در مسائل تركهاى خراسان
.


متولد آنكارا-تركيه. تحصيلات عالى خويش را در سالهاى 1980-1983 در دانشگاه يوهان ولفگانگ فون گوته-فرانكفورت آلمان در دپارتمان شرقشناسى٫ رشته توركولوژى آغاز نمود. در اين سالها زبانهاى فارسى و روسى را فرا گرفت. در سالهاى 1983-1985 در دانشگاه گئورگ آوگوستا٫ گوتينگن در دپارتمان توركولوژى و آلتائيستيك٫ رشته هاى توركولوژى٫ مونقوليستيك (مغول شناسى) و عربيستيك (عرب شناسى) را به پايان رسانيد. سولطان تولو در سال هاى 1985-1989 تز دكتراى خود را در باره ملزمه تركى خراسانى كلات و اسفراين "با درجه عالى مدافعه كرد. سلطان تولو كه از سال 2001 به رياست دانشكده ادبيات و لهجه هاى معاصر تركى دانشگاه موغلاى شهر مرسين تركيه منصوب شده است در چهار گوشه جهان٫ در تركيه٫ ايران٫ آذربايجان٫ آلمان٫ اوكراينى و ...در دهها فعاليت علمى٫ كنگره٫ سمينار و كنفرانس شركت نموده است.


زمينه تخصصى تحقيقاتى وى "لهجه هاى تركى رايج در استان خراسان ايران و فولكلور تركهاى خراسانى" است. آخرين كتاب وى "گلچينى از فرهنگ عامه بجنورد" نام دارد.


برخى از آثار پروفسور سولطان تولو در باره تركى خراسان و تركهاى خراسان:



Kitaplar كتابها
1- "Chorasantürkische Materialien aus Kalat bei Esfarayenملزمه تركى خراسانى از كلات و اسفراين", (doktora tezi), Klaus Schwarz Verlag, Berlin 1989.
2- "Bocnurd'dan Folklor Derlemeleriگلچينى از فولكلور بجنورد"


Makaleler مقاله ها
1- "Horasan Türkçesi ile ilgili Folklor Çalışmaları مطالعات فرهنگ عامه در باره تركى خراسان", Türkiyat Araştırmaları Dergisi, Erzurum 1994: a.y., Türk Dili Dergisi, sayı: 42, c., 7, Mayıs 1994, 27-29.
2- "Horasan Türkçesinden İki Hikâye دو داستان از تركى خراسانى", Türk Dilleri Araştırmaları, Ankara 1992, 131-153.
3- "Horasan Türkçesinde –Mag ve –Dig Eklerinin İşlevi Üzerine در باره كاركرد پسوندهاى ماق و ديك در تركى خراسانى"
4- "Sultan Tulu: Der Gebrauch des Konjunktivs in einigen Mundarten Chorassansكاربرد ادات پيوند در برخى از لهجه هاى تركى خراسانى"


Tanıtma Yazıları تقديم نامه ها
1- "Gerhard Doerfer/Wolfram Hesche: Türkische Folklore-Texte aus Chorasan متون فولكلوريك تركى از خراسان" Turcologica 38, Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1998, XIV + 504 s. + 2 harita. (TDAY-Belleten, Yayına hazır).
2- Gerhard Doerfer/Wolfram Hesche:" Türkische Folklore-Texte aus Chorasanمتون فولكلوريك تركى از خراسان", Turcologica 38, Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1998, XIV + 504 s. + 2 harita. (Turcica, Paris 2001 Yayına hazır)


Çeviriler ترجمه ها
1- G. Doerfer: "Horasan Türklerinin Halk Edebiyatına Genel Bir Bakışنگاهى عمومى به ادبيات مردمى تركهاى خراسان". (Almanca'dan çeviri), (Türk Dünyası, Ankara Yayıma hazır)ترجمه (؟) اين مقاله در نشريه تركمنى-فارسى فصلنامه ياپراق چاپ ايران٫ شماره ١٤-١٥ چاپ شده است: خراسان تركلرينين خلق ادبياتينا گنل بير باقيش (به زبان تركي تركيه): پروفسور گرهارد دوئرفر: ترجمه به تركي استانبولي دكتر سلطان تولو، 3 ص.
2- G. Doerfer: "Horasan Türklerinin Tarihi ve Edebiyatına Genel Bir Bakışنگاهى عمومى به ادبيات و تاريخ تركهاى خراسان", (Doerfer/Hesche'nin, Chorasantürkisch (1993) eserinin giriş kısmının Almancasından çeviri), (TDAY-Belleten, yayına hazır).


Bildiriler معروضه هاى علمى
1- "Horasan Türkçesindeki Yan Cümlelerde İstek Kipinin Kullanımıكاربرد فرم آرزويى در جمله هاى جنبى در تركى خراسانى", 3. Uluslar arası Türk Dil Kurultayı 1996, Bilimsel Bildiriler, TDK yay., No: 678, Ankara 1999.
2- "Folkloristische Sprachproben im Chorasantürkischenنمونه هاى فولكلوريك از زبان تركى خراسانى", Altaica Berolinensia, PIAC (Permanent International Altaistic Conference, 34 th meeting, Haziran 1991). Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1993. Folkloristi language samples in the choir-ASP-Turkish
3- "Kerem ile Aslı Hikâyesinin Horasan Varyantıواريانت داستان اصلى و كرم در تركى خراسانى", Uluslararası Yunus Emre Sevgi Sempozyumu, Eskişehir 13-15 Mayıs 1991; Türkiyat Araştırmaları Dergisi, Erzurum 1994; Kardaş Edebiyatlar, Nisan Mayıs Haziran 1994, 12-16.
4- "İran'da Horasan Türkçesi Bir Dergi: 'Gäläm Ucu' نشريه اى به تركى خراسانى در ايران: قلم اوجو", Bilimsel Bildiriler, Türk Dil Kurumu Yayınları, Ankara 1988.



در زير مقاله اى در معرفى سولطان تولو و فعاليتهاى علمى وى به زبان تركى (تركيه) تقديم مىشود. آدرس سايت شخصى و ايميلهاى ايشان چنين است:
yulay@ixir.com٫ sultantulu@ixir.com , sultantulu@hotmail.com



DR. SULTAN TULU
1961 yılında Ankara'da doğdum. İlk öğrenimimi aynı ilde okuduktan sonra, orta öğrenimimi Almanya, Wiesbaden Käthe Kollwitz Schule'de ve Ankara Yıldırım Bayezit Ortaokulu ve Lisesi' nde tamamladım.Yüksek öğrenimime 1980-1983 yılları arasında Almanya'nın Frankfurt şehrinde Johann Wolfgang von Goethe Üniversitesi nde Oryantalistik Anabilim Dalı, Türkoloji Bilim Dalı'nda başladım. Burada Prof. Dr. Lars Johanson ve Prof.Dr. B. Heinkele-Kellner'den Türkoloji, Prof.Dr. P. Wernst'den ise Arabistik dersleri aldım. Bunun yanında öğrenim için gerekli görülen Farsça ve Rusça derslerine girdim.1983-1985 yılları arasında Göttingen, Georg Augusta Üniversitesi'nde Türkoloji ve Altaistik Anabilim Dalı, Türkoloji ve Mongolistik Bilim Dallarında ve Arabistik Yan Bilim Dalında yüksek öğrenimimi tamamladım. Burada Türkoloji Bilim Dalında Prof.Dr. Gerhard Doerfer, Prof.Dr. Milan Adamovic, Prof.Dr. Iben Raphael Meyer'den; Altayca ve Mongolistik Bilim Dallarında Prof.Dr. Gerhard Doerfer'den; Arabistik Yan Bilim Dalında Prof.Dr. P. Bachmann ve Prof.Dr. T. Nagel'den ders aldım. Bunun yanında İranistik'te Farsça ve Orta İranca derslerine girdim ve Rusça öğrendim.1985-1989 yılları arasında aynı üniversitede, Prof.Dr. G. Doerfer yönetiminde Chorasantürkische Materialien aus Kalat bei Esferayen ("Kalat-Esferayen'den Horasan Türkçesi Materyaller") başlıklı doktora çalışmasını pekiyi derece ile bitirdim. Doktora sınavını (Rigorosum) 19.05.1989 tarihinde iyi derece ile verdim.Yurt içi ve yurt dışında çeşitli bilimsel faaliyetlerde bulundum; birçok kongre, seminer ve konferanslara katıldım. Çalışmalarım gereği ve bilimsel görgü ve deneyimimi artırmak için İran, Azerbaycan, Ukrayna ve Kırım'da bulundum.03.12.1992 - 05.12.1994 tarihleri arasında Atatürk Üniversitesi, Fen-Edebiyat Fakültesi, Türk Dili ve Edebiyatı bölümünde Yrd.Doç.Dr. olarak görev yaptım. 14.02.1995 tarihinden 18. Haziran 2001'e dek Mersin Üniversitesi''nde Türk Dili ve Edebiyatı Bölümü'nde aynı görevde çalıştım. Haziran 2001 den bu yana Muğla üniversitesi, Çağdaş Türk Lehçeleri ve Edebiyatları bölümünde doçent olarak görev yapmaktayım. Aynı yılın Eylül ayında bölüm başkanlığına atandım.16.11.1999 yılında Eski Türk Dili Ana Bilim Dalı'nda doçentliğe terfi oldum.Çalışmalarım halihazırda İran'ın Horasan eyaletinde konuşulan Türk lehçeleri ve onların folklorunu tanıtmaya yöneliktir. Son olarak Horasan'dan Bocnurd'dan Folklor Derlemeleri kitabımı yayına hazırladım.Bekarım ve Çınsu adlı bir oğlum var.


Bilimsel Çalışmalar ve Yayın Listesi


Kitaplar
1- Chorasantürkische Materialien aus Kalat bei Esfarayen, (doktora tezi), Klaus Schwarz Verlag, Berlin 1989. Islamkundliche Untersuchungen, Band 128. Berlin: Klaus Schwarz Verlag, 1989, 365 s., 1 Karte. — Die Welt des Islams 32 (1992), 296–298.
2- Aslı-Kerem Hikâyesinin Türkmen Varyantı Esasında Linguistik Bir Deneme, Fen-Ed. Fak. Yay., No: 160, Erzurum 1994.
3- Bocnurd'dan Folklor Derlemeleri, 200 (Yayıma hazır).


Makaleler
1- "Kuyruğu Kesik Tilki masalının Çok Boyutlu İçerik Çözümlemesi, V. Milletlerarası Türk Halk Kültürü Kongresi, Kültür Bakanlığı Yayınları. No: 1867, Ankara 1997.'
2- "Horasan Türkçesi ile ilgili Folklor Çalışmaları", Türkiyat Araştırmaları Dergisi, Erzurum 1994: a.y., Türk Dili Dergisi, sayı: 42, c., 7, Mayıs 1994, 27-29.
3- "Kırım İzlenimleri", Türk Dünyası, sayı: 4, Ankara 1993, 62-66.
4- "Horasan Türkçesinden İki Hikâye", Türk Dilleri Araştırmaları, Ankara 1992, 131-153.
5- "Avrupa'da Tanınmış Bir Azerbaycanlı Roman Yazarı Kurban Said ve Onun 'Haliçten Gelen Kız' Adlı Romanı", Azerbaycan Türkleri, sayı: 3, İstanbul 1990, 2-6. (a.m. Azerî Türkçesiyle), "Avropada tanınmış azärbaycanlı yazıçı Gurban Säid vä onun 'Halicden gälän gız romanı' ", Dalga, no: 22, Bakü, 4-10 Haziran 1991.
6- "Kerem ile Aslı Hikâyesinde Diriltme Motifi", Türk Dili, Ağustos 1987, 102-109.


Tanıtma Yazıları
1- "Gerhard Doerfer/Wolfram Hesche: Türkische Folklore-Texte aus Chorasan" Turcologica 38, Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1998, XIV + 504 s. + 2 harita. (TDAY-Belleten, Yayına hazır).
2- "Gerhard Doerfer/Wolfram Hesche: Türkische Folklore-Texte aus Chorasan", Turcologica 38, Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1998, XIV + 504 s. + 2 harita. (Turcica, Paris 2001 Yayına hazır)
3- "Ahmet Temir: Türkoloji Tarihinde Wilhelm Radloff Devri", Central Asiatic Journal, Wiesbaden 1994.
4- "Ahmet Temir: Yusuf Akçura", Central Asiatic Journal, Wiesbaden 1994.
5- "Ahmet Temir: Cengiz Han", Central Asiatic Journal, Wiesbaden 1994.


Çeviriler
1- G. Doerfer: "Horasan Türklerinin Halk Edebiyatına Genel Bir Bakış". (Almanca'dan çeviri), (Türk Dünyası, Ankara Yayıma hazır)
2- G. Doerfer: "Horasan Türklerinin Tarihi ve Edebiyatına Genel Bir Bakış", (Doerfer/Hesche'nin, Chorasantürkisch (1993) eserinin giriş kısmının Almancasından çeviri), (TDAY-Belleten, yayına hazır).
3- "Avropada tanınmış azärbaycanlı yazıçı Gurban Säid vä onun 'Halicden gälän gız romanı' ", Dalga, no: 22, Bakü, 4-10 Haziran 1991. (Azerî Türkçesinden Türkiye Türkçesine)
4- Essad Bey: "Karabağ", Türk Dili Dergisi, Haziran 1994, (Almanca'dan çeviri).
5- "Haliçten Gelen Kız", Azerbaycan Türkleri, sayı: 4, İstanbul 1990, 32-35. (Almancadan çeviri).


Bildiriler
1- "Horasan Türkçesindeki Yan Cümlelerde İstek Kipinin Kullanımı", 3. Uluslar arası Türk Dil Kurultayı 1996, Bilimsel Bildiriler, TDK yay., No: 678, Ankara 1999.
2- "Ortak Alfabeye Geçişte Çıkacak Sorunlar Üzerine", Sürekli Türk Dil Kurultayı, 22-26 Eylül 1993.
3- "Halk Hikâyelerinde Tasavvuf Tesiri ve Aşıkların Ata veya Dede Adlandırılması Üzerine", VI. Uluslararası Ahmet Yesevî ve Türk Halk Edebiyatı Semineri, Lefkoşa, 7-10 Mayıs 1993, Türk Dünyası, yayına hazır.
4- "Ercişli Emrah ile Selvihan Hikâyesinin Türkiye Dışındaki Varyantları", IV. Milletlerarası Türk Halk Kültürü Kongresi Bildirileri, Ankara 1992.
5- "Folkloristische Sprachproben im Chorasantürkischen", Altaica Berolinensia, PIAC (Permanent International Altaistic Conference, 34 th meeting, Haziran 1991). Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1993.
6- "Kerem ile Aslı Hikâyesinin Horasan Varyantı", Uluslararası Yunus Emre Sevgi Sempozyumu, Eskişehir 13-15 Mayıs 1991; Türkiyat Araştırmaları Dergisi, Erzurum 1994; Kardaş Edebiyatlar, Nisan Mayıs Haziran 1994, 12-16.
7- "İran'da Horasan Türkçesi Bir Dergi: 'Gäläm Ucu' ", Bilimsel Bildiriler, Türk Dil Kurumu Yayınları, Ankara 1988.


Seminer ve Konferanslar
1- "Die Turkvölker Zentralasiens", (Slayt gösterisi), Internationales Foyer, Göttingen 30 Nisan 1992.
2- "Türkei und Zentralasiatische Turkvölker", (Slayt gösterisi), Ländliche Heimvolkshochschule Mariaspring, Bovenden, Ağustos 1992.
3- "Die muslimische Turkvölker Zentralasiens", Okumenisches Seminar, Göttingen, 26.11.1992.


Çalışmaların Anıldığı Yerler


A. Kitaplar ve Makaleler
1- Bozkurt, F., Türklerin Dili, Kültür Bakanlığı Yay., Ankara 1999.
2- Doerfer, Gehard. "Turkic Languages of Iran", The Turkic Languages, edited by Lars Johanson and Eva A. Csato, London and New York 1998.
3- Doerfer, G., "Die Volksliteratur der Türken Chorasans. Eine Übersicht." Materialia Turcica, Göttingen.
4- "Chorasantürkische aus dem Türkenkessel" (Türk Kazanından Horasan Türkçesi), TDAY-Belleten.
5- Doerfer, Gerhard / Hesche, Wolfram. Türkische Folklore-Texte aus Chorasan, Turcologica 38, Yay.: Lars Johanson, Harrassowitz Verlag, Wiesbaden 1998.
6- Chorasantürkisch, Wörterlisten, Kurzgrammatiken, Indices, Harrassowitzverlag, Wiesbaden 1993. Eserin giriş bölümü (ss. 3-23) (Giriş'in çevirisi: Sultan Tulu, "Horasan Türkçesinin Tarihi ve Edebiyatına Genel bir Bakış", (TDAY-Belleten, yayına hazır)


B. Tanıtma Yazıları
1- Dankoff, Robert. "Chorasantürkische Materialien ..., by Sultan Tulu", Mesa Bulletin, Chikago 1992, 26.
2- Scharlipp, Wolfgang-Ekkehard. "Tulu, Sultan, Khorasanturkish Study Materials from Kalat near Esfarayen", Mundus (German Studies), Section IV, Volume XXVII, No: 1/2, Stuttgart 1991, 59.
3- Gözaydın, Nevzat. "Sultan Tulu, Chorasantürkische Materialien ...", Türk Dili, sayı: 479, Ankara 1991.
4- Karasoy, Yakup. "Sultan Tulu, Chorasantürkische Materialien ...", Osmanlı Araştırmaları, X., Istanbul 1990.


C. Gazete ve dergiler
1- "Avropada tanınmış azärbaycanlı yazıçı Gurban Säid vä onun 'Halicden gälän gız romanı' ", Dalga, no: 22, Bakü, 4-10 Haziran 1991.
2- "Esrarengiz yazar: Kurban Said", Tercüman (Sanat Kültür), 2 Ağustos 1990.
3- "Tanış olun: '"Gäläm Ucu" ", Elm, Bakü, 29 Haziran 1989.
4- "Elmi Älagälär , Elm, Bakü, 16 Eylül 1989.


posted by 6:49 PM

Monday, May 12, 2003


سؤزوموز


بك آپ سؤزوموز در پرشين بلاگ:Sözümüz
وبلاگ تورك خاتون:Türkxatun
افشار - Afshar: وبلاگ تركهاى آذرى (خراسانى٫ آذربايجانى) شمال خراسان
ايلخان - Elxan: وبلاگ تركهاى آذرى جنوب و مركز ايران (قشقايى٫ خمسه٫ افشار٫...)
---------------
تجليل از زبان مادرى٫ تجليل از مادران:

به مناسبت روز مادر ( 11 May ) و روز زبان مادرى ( 24 February)


از كنفوسيوس مىپرسند: "اگر روزى در صدد اداره كشورى بر مىآمديد٫ نخستين تدبيرتان چه مىبود؟" كنفوسيوس چنين پاسخ مىدهد: "بى شك كار را از بازنگرى زبان آغاز مىنمودم". و در ميان نگاههاى بهت زده حاضران ادامه مىدهد:" اگر زبان ناقص بماند٫ واژه ها از افاده كامل انديشه ها ناتوان مىگردند. اگر انديشه به طور كامل افاده نگردند٫ كارهايى كه مىبايست انجام شوند به درستى عملى نخواهند شد. اگر وظائف آنگونه كه بايسته است انجام نپذيرند ٫ فرهنگ و حاكميت آسيب خواهد ديد. اگر حاكميت و فرهنگ آسيب ببينند٫ عدالت از مسير خويش منحرف خواهد گرديد. و اگر عدالت از مسير خويش منحرف شود٫ توده مردم شگفت زده و بىخبر از عاقبت امور٫ دچار سردرگمى و هرج و مرج مىگردد. از اينروست كه چيزى با اهميت تر از زبان وجود ندارد"


در ايران قوميت گرايى افراطى اقليت فارس٫ بيش از ٦٥% كودكان ايرانى را٫ بيش از ٦٥% مادران ايرانى را٫ بيش از ٦٥% ايرانيان را از حق آموزش زبان مادرى٫ آموزش به زبان مادرى٫ از حق كاربرد رسمى زبان مادرىشان در ادارات و موسسات دولتى محروم نگاه داشته است. آموزش زبان مادرى و آموزش به زبان مادرى٫ كاربرد رسمى زبان مادرى در تمام سطوح ادارات دولتى٫ بويژه تركى كه زبان اكثريت نسبى جمعيت ايران است (٤٢٠٣% مردم) حق مادران ايرانى٫ حق كودكان ايرانى٫ حقوق بشر است. بهترين هديه به مادران ايرانى رفع ممنوعيت كاربرد زبانهاى مادرى و ملى ايرانيان در سيستم آموزشى و ادارى٫ آزاد ساختن آموزش و كاربرد رسمى زبان مادران ايرانى است.





آناندان اؤيره ندييين له يئتينمه!
اوشاغيم٫ توركجه نى گليشدير!
ديليميز ائله سينه گؤزه ل كى
دورغون گؤللريميزجه دورغون
آخار سولاريميزجا جوشغولو....
نه واركى چاغام٫
گؤزه لليك ده باخيم ايسته ر


به آنچه از مادرت آموختى بسنده نكن!
كودك من٫ زبان تركى ات را رشد بده!
زبانمان آنچنان زيباست كه٫
به اندازه درياچه هاى ساكنمان آرام
به اندازه آبهاى روانمان پر خروش.....
اما چيزى كه هست فرزند من٫
زيبائى هم مراقبت مىخواهد.

اؤنجه توركولريميزى اؤيره ن!
سنى بؤيودن لايلالاريمزيى بلله!
گئده نلره ياخيلان آغيتلارى....
هر سؤزون ان گؤزه لى توركجه ميزده
ديلينه تاخيلان لارى آريتلا!
يابانجى سؤزجوكلرى آت!


نخست ترانه هايمان را بياموز!
از بر كن لالايى هايى را كه تو را بزرگ نمودند٫!
و مرثيه هاى سروده شده براى رفتگان را....
زيباترين هر واژه در تركى ماست
آلودگى هاى زبانت را پاك كن!
و واژگان بيگانه را ترك!

باخ٫ "دئوريم" نه گؤزه ل
"باريش"٫ نه گؤزه ل
"دايانيشما"٫ "اؤزگورلوك"...
هله "باغلىسيزليق"
ان گؤزه لى "سئوگى"
سئو توركجه نى٫ بالام!
ديلينى سئوه نلرى سئو!!!


نگاه كن٫ "دئوريم" (انقلاب) چه زيباست
"باريش" (صلح) چه زيباست
"دايانيشما" (همبستگى)٫ "اؤزگورلوك" (آزادى).....
و البته كه "باغلىسيزليق" (استقلال)
اما زيباترينشان "دوستى"
٫ تركى را دوست بدار٫ كودكم!
دوست بدار آنانرا كه زبانشان را دوست مىدارند!!!!

اثر شاعر ترك٫ رفعت ايلقاز٫ از پيشگامان شعر واقعيت گراى تركى سالهاى ١٩٤٠
----------------
عكس اول و دوم از تركهاى آذرى جنوب ايران (قشقايى)٫ عكس سوم بانويى از تركهاى آذربايجان (استان همدان).
گئرچه يه هو!!!


posted by 1:22 PM

Sunday, May 11, 2003


İranda Xorasan dövleti mi yaranır?


ايراندا خوراسان دؤولتى يارانير مى؟

آيا در ايران دولت خراسان تشكيل مىشود؟


آذرى توركجه سينده- به تركى آذرى. رونامه بيزيم عصر- باكو


Bizim Esr Qezeti- Baki


İranda baş veren hadiseler günbegün yeni istiqamet götürür. İranın Xorasan vilayetinde bir neçe gün evvelden başlayan yerli sakinlerle hökumet qüvveleri arasındakı toqquşma demek olar ki, hele de tam mahiyyeti ile açılmayıb.
İrandakı menbelerin yaydığı me`lumata göre, Xorasan vilayetinin yerli sakinleri öz dövletlerini qurmaq isteyirler. Resmi Tehranın yerli sakinlerin üzerine qüvve yeritmesi de ele bununla bağlıdır. Bildirilir ki,ÿİran erazisinde Xorasan dövleti qurmaq isteyen qüvveler bir neçe dövlete erazi iddiası ile çıxış edecek. İranda ve Türkmenistanda tarixi Xorasan erazilerinin olduğunu iddia eden yerli sakinler artıq yeni qurulacaq dövletin xeritesini de cızıblar.
AXCP "klassikler" sedrinin müavini Fazil Qezenferoğlu deyir ki, son vaxtlar İranla Azerbaycan arasında baş veren xoşagelmez hadiselerden sonra eyaletlerde bu cür insidentlerin sayı artıb: "Xorasan vilayetinin etnik terkibi çox qarışıq olduğuna göre, orada müsbet istiqametde her hansı bir inqlabın ve ya deyişikliyin baş vermesi fikrini perspektivsiz hesab edirik. Xorasanın etnik terkibi monoton deyil. Hesab edirem ki, bunlar ele inzibati erazi bölgöüsüne e`tiraz aksiyasıdır".
Bununla bele, Fazil Qezenferoğlu hesab edir ki, Xorasanda yerli sakinlerle hakimiyyet qüvveleri arasında baş veren insident rejimin zeiflediyini gösterir. Onun sözlerine göre, son hadise bir daha gösterdi ki, her hansı bir motivle de olsa, ciddi herekat başlaya biler.



posted by 1:51 AM

Thursday, May 08, 2003


سؤزوموز


تركهاى گرايلى و قرايى در خراسان ٫

نغمات گرايلى و قرايى در موسيقى تركى


☺ در نوشته مربوط به موسيقى و هويت ملى تركهاى آذرى جنوب ايران٫ قشقايى ها نام نغمه گرايلى نيز برده شد. مىخواهم راجع به گرايلى و كلمه مربوط ديگر٫ قرايى چيزهايى بنويسم:


تركهاى گيرايلى خراسان


"گيراى" ويا "گراى" كه در زبان تركى به شكل اسم مذكر بكار مىرود در زبان مغولى به معنى "لايق" و "مناسب" و "شايسته" است. ريشه آن شكل تصغيرى كلمه "كر" تركى به شكل "كر+ئى" است. همچنين "گئراى" كه آن هم نام مذكر است در تركى به معنى "آبى روشن" ويا "آبى آسمانى" است. اشكال مختلف اين نام به صورت "كئرئى"٫ "كيرئى"٫ "كيراى"٫ و "گيراى" در نامهاى طوائف مختلف خلقهاى تركى آذرى٫ تركمن٫ باشقيرد٫ قزاق ٫ همچنين بوره ت و مغول (با پسوند تصغيرى ت به شكل "كئرئ+يت=قريت"٫ "قارائيت") ديده مىشود. گيراى لقب خانهاى تاتار كريمه و داغستان ويا شاهزادگان منسوب به خانهاى شبه جزيره كريمه (در ساحل شمالى درياى سياه٫ واقع در اوكراين) هم بوده است. اين منطقه موطن تركهاى يهودى موسوم به قاراييت ويا قاراييم نيز هست كه محتملا با طوائف گرايلى-قارايى پيوندهايى دارند. ( بسيارى٫ قاراييت-قاراييم ها را از اخلاف تركهاى خزر شمرده اند. سايت زير٫ سايت مربوط به تركهاى يهودى قارائيت-قارائيم جهان است: http://www.turkiye.net/sota/karaim.html)


از طوائف امروزى ترك ساكن در استان خراسان٫ ريشه نام طائفه "گرايلى" (در شمال خراسان) به طور قطع و نيز نام طائفه ديگر "قراى" (قارايى) (در تربت حيدريه) محتملا ٫ همين كلمه است. (در ميان قزاقهاى قزاقستان در قرون وسطى طائفه اى كه در نام خود هر دو كلمه را يكجا دارد٫ بنام قارا گيراى وجود داشته است). برخى از ملىگرايان افراطى فارس سعى در ساختن شناسنامه جعلى براى گرايلى نيز كرده اند و ريشه آن را از "گريه ليلى" دانسته اند. !!!! همين همه فارس انگاران٫ در نبود مراكز تركى شناسى در ايران و محروم بودن تركهاى ايران از خواندن و نوشتن و آشنايى با زبان و فرهنگ و تاريخ و تبار خود٫ نام ايل "افشار" تركى را هم از افشردن فارسى٫ "بيات" تركى-مغولى را از بيت عربى٫ "آغاجرى=آغاج ارى" تركى را آقايى كه جر مىزند .... شمرده اند.


تركهاى قرايى خراسان


در تربت حيدريه استان خراسان طائفه اى از تركهاى آذرى بنام قرائي زندگى مىكنند. مسئله رابطه اين طائفه كه اقلا از قرن 18 در آن ناحيه ساكن است با طائفه تركى ديگرى بنام قاراس ويا قارايى در دشت قبچاق (قرن 13) هنوز محل مباحثه است. طائفه ترك آذرى قرايى مانند ديگر طوائف ترك ايران فرشهاى نفيسى مىبافند كه بنام خودشان٫ قرايي نيز معروف است (حتى بلوچها هم شروع به بافتن فرشهايى با اين نام كرده اند).


"قارا" ويا "قاراجا" (به رسم الخط فارسى "قرا" ٫ "قراجه"٫)در تركى معانى بسيارى دارد. سياه يكى از آنهاست. قارا (معادل خاراى مغولى) در تركى باستان رنگى است كه به عنوان كد شمال بكار مىرفته است مثل قاراخانيان يعنىخانان شمال٫ (همچنين قراختايى ها)٫ قارا دنيز يعنى درياى سياه كه در شمال قرار دارد (در مقابل آق دنيز٫ مديترانه كه در جنوب قرار دارد). در نام شاهان و سلاطين ترك كلمه قارا (قرا ) به معنى قوى و نيرومند است. مثل قاراملك٫ قاراجوق و غيره. فرشهاى مشهور طايفه قرايى خراسان هم به سبب انتساب به اين طائفه ترك و همچنين به سبب مقاوم بودنشان قرايى ناميده مىشوند. همچنين در مقابل رده و رتبه دون و پايين٫ قارا رتبه ى بلند و مرتبه بالا را مىرساند. مانند قارا خان٫ قارا اوردو٫ قارا دون ٫ قاراپاپاق٫ قاراگؤزلو. و يكى از آخرين معانى قارا توده انبوه٫ متراكم و بىشمار است. مانند قارا قويونلو ها كه اتحاديه اقوام بىشمار تركى در مقابل آق قويونلو ها (با تعداد اندك قبائل) بوده اند. همچنين سركرده و بگ هايى كه تبعه شان كم شمار بود بيشتر لقب آق داشته اند تا قارا. در نامهاى جغرافيايى مانند قاراداغ٫ قاراجاداغ٫ قاراباغ٫ قارا سو٫ قاراتپه و غيره هم قارا نه به معنى سياه بلكه به معنى انبوه و متراكم است.


گرايلى و قرايى دو نغمه موسيقى تركى-آذربايجانى


گرايلى-گريلى و قرايى هر دو گوشه هايى از موسيقى ترك- آذربايجانى هستند كه بعضا اشتباه شده و حتى در ميان خود تركها به شكل "گليلى" ويا "گريلى" گفته مىشود. "گرايلى" در ادبيات عاشيقى آذربايجان معادل "سماعى" ادبيات عاشيقى تركيه است اما بسيار مفصل تر از آن است. به نام طوائف و تيره هاى ترك در الحان و نغمه ها و دستگاهها و گوشه و مقام هاى موسيقى و ادب ترك و بويژه آذربايجانى بسيار برخورد مىشود. مانند همين "گرايلى"٫ "قرائى"٫ "بيات" (در موسيقى) و "بياتى" (در ادبيات٫ معادل "مانى جناس دار" در ادبيات عاشقى تركيه)٫ "افشارى-اووشارى" (در موسيقى)٫ "قجرى" (در موسيقى)٫ "وارساغى" (بيشتر در ادبيات عاشيقى تركيه)٫" شاهسئونى"(موسيقى)٫ "تركمه" (موسيقى)٫ "قره چى" (موسيقى).... كه همه از نام گروههاى مختلف ترك گرفته شده اند.


اين مقامات و دستگاهها و.... علاوه بر اين كه جاى بسيار مهمى در موسيقى ترك و آذربايجانى-خراسانى-جنوب (قشقايى و ....) دارد٫ به موسيقى موسوم به ايرانى نيز وارد شده (مثلا با نام گرايل ٫ گرايول) و در واقع يكى از بنيانهاى اساسى موسيقى معروف به ايرانى امروز را هم همين بخش از موسيقى تركى تشكيل مىدهد. با تاسف بسيار تقريبا تمام مقامات و دستگاهها و الحان و نغمات موسيقى تركى كه فوقا ذكر شد٫ به نادرستى و ناشايستى٫ از سوى همه فارس انگاران٫ آگاهانه ويا ناآگاهانه با نام و شناسنامه ى جعلى به شكل موسيقى ايرانى و حتى فارسى به ايرانيان و جهانيان تقديم مىشود٫ بى آنكه به تركى ويا تركى منشا بودن آنها كوچكترين اشاره اى شده باشد.


و عاقبت....


در پايان لازم به ذكر است كه تركهاى گرايلى و قارايى مانند تمام ملتهاى غيرفارس و در راس آنها تركهاى ايران و در اين ميان بويژه تركهاى خراسان در معرض نابودى كامل به لحاظ زبانى و فرهنگى و هويت تركى قرار دارند٫ در واقع بسيارى از تركهاى گرايلى هم اكنون هم كاملا فارس شده (مانند طوايف ديگر ترك خراسان تيمورى ها٫ هزاره ها٫ چهار آيماقها... كه بالكل فارس زبان شده اند). با ادامه وضعيت فعلى در ايران٫ بقاء تركهاى قرايى هم بعد از يكى دو نسل با تاسف فراوان٫ بسيار بسيار نا محتمل مىنمايد.



posted by 2:39 AM

Monday, May 05, 2003


سؤزوموز

تركهاى بجنورد-خراسان


به نقل از وبلاگ شيندخت-خانم شراره انصارى
www.shindokht.blogspot.com


آهنگ بجنوردي ۱


Thursday, January 30, 2003


☺مردم بجنورد شيعه مذهب هستند و 10% ساکنان آن اهل سنت می باشند. زبان اصلی مردم بجنورد ترکی می باشد (ولی متاسفانه مانند بيشتر شهر ها نسل جديد فارسی صحبت می کنند) و در روستاهها کردی ولی به زبانهای فارسی دری و ترکمنی هم تکلم می کنند و طوايف فارس , کرد , ترک , ترکمن , خاوری و بلوچ در اين شهر به سر می برند. شهر کنونی بجنورد در حدود سال 1100 هجری قمری بد ست توليخان ابن نجفقلی خان يکی از امرای اکراد طايفه شادلو بنا گرديده. جد اعلای اين طايفه, قورچی يوسف نام داشت که شاه عباس او را حاکم اکراد طايفه شادلو کرد. در فتنه حسن خان سالار به سال 1263 هجری قمری بجنورد ويران شد و فرزندان توليخان تا يار محمد خان بر بنا و آبادی اين شهر افزودند و باز به مرمت آن پرداختند.


وجه تسميه بجنورد: بجنورد در اصل "بيژن گرد" به معنی ساخته شده به وسيله بيژن بوده است. بعد ها بيزن جرد ناميده شده و بر اثر تحولات آوايی به بيجن يورت يا بيجن يورد و سرانجام به شکل "بجنورد" تغيير پيدا کرده. لسترنج در کتاب " سرزمينهای خلافت شرقی " اين شهر را " بزهان " ناميده. بجنورد از نقاط کوهستانی خراسان است که در ميان رشته کوه "آ لاداغ" (امتداد البرز) واقع شده. اين رشته کوه که در جنوب بجنورد قرار گرفته مجموعه ای از زيباترين پديده های طبيعی در شمال خراسان را بوجود آورده.


در شش کيلومتری جنوب بجنورد گردشگاه بش قارداش قرار دارد. بش قارداش با چشمه های هميشه جوشان و چنارهای سايه گسترش قدمتی ديرينه دارد بش قارداش به معنی پنج برادر می باشد که مقبره ای در انجا قرار دارد که در اثر زلزله خراب شده و الان در حال بازسازی انجا هستند. آب بش قارداش از ابهای معدنی است که دارای خواص درمانی می باشد. بجنورد دارای سوغاتی های منحصر بفرد می باشد مثل : آبنبات بجنورد (شکر پنير) که بسيار معروف است. قره قوروت, کشک, پنير و کره محلی روغن حيوانی و جاجيم , گليم, قاليچه های کردی و ترکمنی, پشتی قالی و قاليچه های صادراتی.


Wednesday, January 29, 2003


من بارها در مورد زادگاهم بجنورد مطلب نوشتم واز جاهای ديدنی و ويژگی های آن کمابيش تعريف کردم ولی بازهم دوست دارم در اين باره بنويسم . برای دوستانی که شايد اسم بجنورد برای آنها نا آشنا و با ويژگی های آنجا آشنا نباشند بطوری که وقتی من در مورد زبان ترکی بجنوردی صحبت می کردم يکی از دوستان عزيز به من ايميل زدند و گفتند من نمی دونستم زبان مردم بجنورد ترکی است !! و يا دوست ديگری می گفت هميشه بجنورد را با بروجرد اشتباه می کنم و اين به دليل شناخت کم ما نسبت به شهرهای کشورمان است و بيشتر ما در مورد شهرهای مختلف کشورمان شناخت کمی داريم و من فکر می کنم وظيفه هر کدام از ماست که در مورد معرفی و شناخت زادگاه خودمان بيشتر تلاش کنيم . برای همين من مطالبی در مورد بجنورد تهيه کردم شايد بعضی از آنها تکراری باشه چون من قبلاً هم در اين مورد نوشتم ولی اميدوارم دوستانی که جديداً اين مطالب را می خوانند لذت ببرند و بيشتر با زادگاه من آشنا شوند .من اين مطالب را از پايان نامه دوره کارشناسی ارشد آقای کاظم اصغری ( پسرخاله عزيزم که برای گذراندن دوره دکترای جغرافيا در حال حاضر در هند هستند ) تهيه کردم با تشکر از ايشان به خاطر زحماتی که برای تهيه اين پايان نامه کشيدند من اين مطلب را به همه همشهريهای خوبم بخصوص آنهايی که دور از وطن هستند و همينطور به فرناز عزيزم( خواهر زاده همسرم که دانشجوی کامپيوتر دانشگاه اميرکبير است) که جديداً و بطور اتفاقی شيندخت را پيدا کرده و مهمان جديدو عزيز شيندخت است تقديم می کنم .


بجنورد ديگ مذاب اقوام :


به علت آنکه شمال خراسان و بخصوص بجنورد دروازه ايران بطرف آسيای مرکزی و سرزمينهای ماورالنهر و ترکستان بوده از مهاجمان شرقی هر گروهی که به ايران حمله می کردند و يا وارد ايران می شدند , بخشی از جمعيت خود را در اين سرزمين ساکن می نمودند و نيز کوچهای اجباری مانند اکراد , بجنورد را ديگ مذاب اقوام گوناگون نموده است .


ترک ها :
گروههای ترک با توجه به ريشه تاريخی آنان به دوره های مختلف غزنويان , سلجوقيان , خوارزمشاهيان , ايلخانيان و تيموريان وابسته اند بنابر اين ريشه عده ای از ترکان چون ترکان گرايلی , جانی قربانی و غيره مربوط به قبل از دوران صفويه می باشد . در زمان صفويه و پس از آن نيز گروههای مختلف ترک , البته در ابعاد محدود تر به خراسان کوچانده شده اند , مثلاً برخی از دهات شاهسونی از اين قبيل هستند
کردها :
آنها از دوره صفويه به اين منطقه کوچانيده و در سراسر خراسان شمالی پراکنده شده اند . هر چند تعداد کمی از آنها قبل از صفويه در خراسان زندگی می کردند ولی اکثريت قريب به اتفاق آنها در زمان شاه اسمعيل و شاه عباس صفوی برای حفظ سرحدات شمالی خراسان برای جلوگيری از تاخت و تاز ازبکان و ترکمانان به اين ناحيه منتقل شدند .
بلوچ ها :
از دهه 1320 به منطقه کال ايمانی بجنورد وارد که بخشی از آنها در حال حاضر نيمه کوچ نشين هستند که زندگی همراه با تخريب شديد طبيعت را بهمراه دارند.
ترکمن ها :
بصورت پراکنده در شمال بجنورد زيست می کنند از همان ابتدا آنها دامدار بوده اند و در سالهای اخير است که کم کم به کشاورزی روی آورده اند.


مناطق گردشگری ( توريسم )
بجنورد به خاطر آب و هوای خوش و دارا بودن گردشگاههای مصفا و مناظر زيبا از معروفترين شهرهای استان خراسان است . بجنورد بخاطر داشتن نقاط سرسبز و خوش آب و هوا و چشمه های جوشان و گوارا و جنگل های انبوه و شکارگاههای متعدد , در ميان علاقه مندان به طبيعت و شکار , شهرت قديمی و فراوانی دارد. در زمينه شکار اين منطقه دارای تنوع زيادی بوده و از شکارهای معروف آن می توان از قوچ , ميش , بز کوهی , گوزن , شاهين , قرقاول , کبک , تيهو , خوک , خرس , پلنگ و... را نام برد.


مسير رودخانه درکش :
در کيلومتر 80 جاده بجنورد – جنگل گلستان در رشته کوه آلاداغ قرار دارد و تفرجگاه بسيار طبيعی و زيبايی می باشد و قابليت جذب بسيار بالايی دارد .


کوه بلاغ :
بين بجنورد و شيروان واقع بوده و قابليت توسعه و سرمايه گذاری برای ايجاد جاذبه های بيشتر گردشگری را دارا می باشد .


چشمه آب معدنی بش قارداش :
يکی از گردشگاههای قديمی بجنورد است که در 6 کيلومتری بجنورد در کنار جاده بجنورد – اسفراين قرار دارد . بش قارداش با آب زلال و فراوان يکی از بزرگترين چشمه های قابل شرب است که دارای املاح کانی مساعد برای انسان می باشد . کلمه بش قاردای به معنای 5 برادر می باشد. در زبان ترکی بش به معنای پنج و قارداش به معنای برادر می باشد . بش قارداش برای مردم بجنورد دارای ويژگی های متفاوتی است .
1-تفريحی :
بيش از يک قرن است که بش قارداش تفريحگاه مردم بجنورد است .
روزگاری بش قارداش محل برگزاری کشتی چوخه و انتخاب پهلوان شهر بوده و در روزهای نوروز و بويژه سيزده بدر انبوه جمعيت جهت تماشای مسابقه کشتی به آنجا هجوم می آوردند.
2- ورزشی :
بيشترين جاذبه بش قارداش در استخر آن است که حتی زمستانها نيز پير و جوان از شنا در آن دست نمی کشند .
پياده روی , دو و دوچرخه سواری از ورزشهايی است که به برکت آن رونق گرفته.
3-تاريخی:
در سمت شرقی استخر بنای تاريخی ارزشمندی با گنبد و 4 گلدسته و 3 ايوان ساخته شده بود که از آثار معماری دوره قاجاريه بود و آرامگاه سردار مفخم بجنوردی در آن جای گرفته است .
4-کشاورزی:
نهری که از بش قارداش سرچشمه می گيرد به چرمغان ( چهار مغان ) موسوم است . اين رود در مسير خود باغات و کشتزارهای بسياری را سيراب می کند.
5-آب معدنی:
در زمستان سال 1367 با انتشار اعلاميه ای از سوی اداره بهداشت محيط بجنورد مبنی بر آب معدنی بودن چشمه بش قارداش و شرح خواص آن با خودياری مردم و اداره بهداشت محيط و شهرداری آب يکی از چشمه ها از مظهر آن مستقيماً به بيرون استخر لوله کشی شد و 10 عدد شير باز هميشه جاری در ضلع جنوبی استخر نصب گرديد برای استفاده عموم. تحقيقات آزمايشگاهی نشان داده که آب معدنی بش قارداش در شمار آبهای بيکربناته , کلسيک , سولفاته , ...بهمراه سيليس و آهن می باشد , دارای اثرات درمانی در بيماريهای دستگاه گوارش , کبد و نيز يرقان و سنگهای صفراوی و... می باشد .


چشمه آب معدنی ايوب پيغمبر :

آب معدنی ايوب پيغمبر در دهستان گيفان در شمال بجنورد واقع می باشد و همه ساله پذيرای مسافران زيادی است و بر خلاف چشمه آب معدنی بش قارداش از ساليان قبل شناخته شده و مورد استفاده بيماران قرار گرفته . از آب گرم ايوب پيغمبر برای گرما درمانی ( ترموتراپی ) و معالجه بيماريهای پوستی استفاده می شود.


Sunday, January 19, 2003


ديروز بعداز ظهر وقتی تلويزيون را روشن کردم تصوير استخری با فواره هاش روی صفحه تلويزيون بود و من بدون اختيار با صدای بلند گفتم " بش قارداش " بچه ها با تعجب اومدن و من گفتم ببينيد " بش قارداش " رو نشون ميده خودم هم از کار خودم خنده ام گرفته بود مثل بچه ها ذوق زده بودم ! برنامه روستا شبکه 1 جشنواره اسب ترکمن که در " بش قارداش " بجنورد اجرا شده بود نشان می داد با موسيقی اصيل بجنوردی موسيقی ملايمی که با ساز " قوشمه " ( ساز محلی ) نواخته می شد و تصويرهای زيبايی که از پارک بش قارداش ( پارک تفريحی با استخرهای زيبا و آب معدنی که در 6 کيلومتری بجنورد واقع شده ) همراه با اسب های زيبای ترکمن نشان می داد اگر شما هم جای من بوديد همين عکس العمل را نشون ميداديد ! برای لحظه ای احساس کردم منهم اونجا هستم و صدای آب و بادی که در چنارها می پيچيد همه رو احساس کردم حتی طعم آب شيرين وگواراری بش قارداش مخصوصاً با تصويری که از مراسم آماده کردن چايی نشون می داد وای چه طعمی داره چايی که با آب بش قارداش تهيه بشه بخصوص در اون کُند ک ها !! کُندک , ظرفهای مخصوص تهيه چای در کوه و پيک نيک است که به شکل آفتابه بدونه لوله است از جنس حلب که روی آنش گذاشته ميشه و چايی با اون طعم عجيبی داره ! بخصوص در کوه و پيک نيک !!


خلاصه ديروز بعد از ظهر يک پيک نيک با حال در بش قارداش داشتم از طريق تلويزيون ! جالب اين بود که بچه های منهم از ديدن تصاوير احساس خوشحالی می کردند ! با وجودی که بچه ها در سمنان متولد شدند و همانجا هم بزرگ شدند ولی خودشون رو بجنوردی می دونند اين يعنی چی ؟! اصالت , ريشه و هويت ! دوستی بجنوردی برام ايميل زده بود و می گفت من فقط در بجنورد متولد شدم و بزرگ شده مشهدم و الان هم ساکن تورنتو ( کانادا) هستم ولی خودم رو يک ترک بجنوردی می دونم !! اگر ما اين احساس تعلق به زادگاه و وطن مادريمان را نداشته باشيم حتی اگر اونجا هم متولد نشده باشيم بايد بگم که بی هويت و بی اصالتيم چون خون و ريشه ما متعلق به اونجاست حتی اگر يک شهرستان کوچک و دور افتاده و يا يک روستا باشه .


با تشكر از شيندخت توضيحاتى از من:


بيچن يورد=بجنورد : به معنى سرزمين بيچن است. يورد كلمه اى تركى به معنى سرزمين و مملكت است. بيچن در تركى به معنى برنده و درو كننده هم چنين نام يكى از اقوام ترك باستانى (فرم ديگر آن پچنك) است. تركهاى خراسان يكى از موضوعهايى است كه در غرب در عالم علم در باره آن از هر جهت خيلى كار شده و دهها ٫ صدها جلد كتاب و مقاله نوشته شده از زبان و موسيقى تا فولكلور و باورهايشان. ولى در ايران آرياپرستى و همه فارس انگارى تقريبا دارد تركهاى خراسان را از بين مىبرد. در اين بين بجنورد هم درميان تركهاى خراسان مخصوصا جاى ويژه اى دارد و به لهجه جنوبى تركى خراسانى صحبت مىكند. اين شهر اصلا تركى بوده است و منسوب به تركهاى قبل از اسلام مثل بچنكها كه تمام شرقشناسها و ريشه شناسها مىگويند كه اسم بجنورد هم از آنها مىآيد.


قورچى: قوروچو به معنى محافظ در تركى است.
توليخان= تولى+خان: تولى كلمه اى مغولى به معنى آيينه و نام پسر كوچك چنگيزخان است.
خان و قلى (قولو) دو كلمه تركى به معنى به ترتيب سركرده و بنده هستند. خان ريشه چينى دارد.
آلا داغ: به تركى كوه سرخ معنى مىدهد.
بش قارداش: به تركى پنج برادر است.
قره قوروت: به تركى نوعى كشك (تحت الفظى كشك سياه)
قالى: كلمه اى تركى از قالين به معنى ضخيم
تركمن=ترك+من: من ويا مان پسوند تركى به معنى خالص و غليظ است. تركمن يعنى ترك خالص)
لو: پسوند نسبيت در تركى . پس از نام طوائف به معنى قوم و خلق است(معادل اولوس مغولى).


گئرچه يه هو !!!
Yazan: mehran at 6:53 AM



posted by 5:46 AM

Powered by Blogger

 



A Weblog dedicated to Turks (Khorasanian + Azerbaijanian Turks) of Khorasan, Xorasan, Horasan, and Khorasan Turkish





EMAIL

SÖZÜMÜZ LINKS

افشار: وبلاگ تركهاي خراسان-آفشار يورد


سٶزوموز سٶزوموز


سؤزوموز- وبلاگ عمومى تركهاى ايران
سؤزوموز- در پرشين بلاگ
تورك خاتون- وئبلاگ زنان ترك
ايلخان- تركهاى جنوب و مركز ايران
آدليم توركله ر- مشاهير تركهاى ايران

باشقا سايتلار


طنز بجنورد
اسماعیل سالاریان
گریوان GERIVAN
فرهنگ عامیانه و گویش ترکی به لهجه ی بجنوردی
مشهد تورك لري (ترکهای مشهد)
بهاريه-وبلاگ محمد عرب خدري
نوایی
یاشاسین شیروان تورکله ری
خوراسان تورکله ری-ترکهای خراسان
گريوان GERIVAN
شيندخت-توركجه شئعر
Avşar Obası
بجنوردنيوز

حاجى بكتاش ولى خراسانى

حاجى بكتاش ولى خراسانى
HACI BEKTAŞ VELİ
Hacı Bektaş Veli
Hünkar Hacı Bektaş Veli

خوراسان ارنه نله ري-پيران خراسان

خوجا دخانى خراسانى
حسن اوغلو اسفرائنى
بابا الياس خراسانى
BABA ILYAS
سارى سالتوق(سلجوق) دده
خيدير آبدال سلطان خراسانى

تركان نامدار خراسان

جوجوخان
كلنل محمد تقي خان پسيان
سرگرد اسكندانى
نادرشاه افشار

مقالات-بررسيها

ادبيات عامه درگز- م.كريمى
خراسان توركلرينين ديلى- بير
خراسان توركلرينين ديلى-ايكى

محققين-كتابشناسى


Prof. Dr. SULTAN TULU
Prof. Dr. GERHARD DOERFER

موسيقى تركى خراسان

حاج قربان سليمانى
محمد حسين يگانه

حاج قربان سليمانى

محمدحسين يگانه

آهنگ بجنوردى-١



قالى تركى خراسان
Photos

Free Web Page Hit Counters
Sharper Image Coupons